بازار تاریخی اردبیل

بازار تاریخی اردبیل در استان اردبیل


بازار اردبیل یادگاری از دوره صفوی و پیش از آن است . در قرن دهم هجری در زمان حکومت شاه تهماسب اول بازار های اردبیل از رونق بسیار زیادی برخوردار بوده‌ اند .

از تقسیم‌بندی کلی بازار اردبیل می‌ توان به بازار بقالان ، قصابان ، خراطان ، سراجان ، قیصریه ، چاقو فروشان ، کلاه‌ دوزان و بسیاری سرای دیگر اشاره کرد . راسته ‌های موجود در بازار اردبیل عبارتند از : راسته اصلی بازار ، راسته قیصریه ، علافان ، راسته پیر عبد الملک ، بازار زرگران ، سراجان ، پارچه ‌فروشان ، کفاشان ، مسگران ، چاقو سازان ، آهنگران و سراهای آن‌ ها .

مجموعه تاریخی بازار اردبیل در میانه شهر و در طرفین خیابان امام خمینی واقع گردیده و به جهت قدمت و دارا بودن معماری سنتی از بازار های تاریخی و جالب توجه ایران به شمار می آید و چون دیگر بازار ها مشتمل بر راسته ها ، تیمچه ها ، سراها و مسجد و گرمابه است . بازار اردبیل از سابقه طولانی و درخشانی برخوردار می باشد . مقدسی و اصطخری ( قرن چهارم ه .ق ) ، بازار اردبیل را به شکل صلیبی توصیف می کنند که در میانه آن مسجد قرار داشته است . بازار اردبیل در قرن 7 و 8 ه .ق نیز از رونق فراوانی برخوردار بوده اما رونق اصلی آن مربوط به دوره صفویه است . در این دوره به جهت اینکه اردبیل خاستگاه سلاطین صفوی ، مرکز دینی و همچنین جایگاه مقابر شیخ صفی الدین اردبیلی و دیگر گذشتگان سلاطین صفوی بود شهر و بازار آن از اهمیت و رونق خاصی برخوردار گردید .

مجموعه بازار با طاق های جناغی و گنبد های ساده پوشش یافته و عرض طاق نمای مغازه ها به طور متوسط سه متر و قطر پایه های طاق ها حدود 80 سانتی متر است . روشنایی داخل بازار از طریق روزنه های تعبیه شده در پوشش های گنبدی تأمین می شود . سرای خشکبار ها از دو بازارچه موازی هم که هر دو بر راسته بازار عمودند تشکیل شده و هر کدام دارای پنج دهانه و 51 مغازه است . سرای گلشن نیز مرکب از دو بازارچه و یک سرا است و در مقابل سرای زنجیرلی واقع شده وبه راسته بازار و راسته پیر عبد الملک مربوط می شود . بخش اصلی سرا فضایی مستطیل شکل به ابعاد 80/3×94/9 متر می باشد که پوشش آن متشکل از نه گنبد در میانه با چهار ستون مدور از سنگ خارا به ارتفاع 75/2 و قطر 52% متر (یا 52 سانتیمتر) و دراطراف بر جرز ها نگهداری می شود .

ستون ها دارای سرستون مکعب شکل بوده و طاق های زیرین گنبدها توسط تیر های چوبی به یکدیگر اتصال یافته و مهار شده است . از دیگر بخش های مهم بازار ، چهار سوق یا بازار بزرگ قیصریه است . این بخش بنایی است مدور با گنبد کروی بلند وساده . قطر بنا در پایین 12 متر و ارتفاع تقریبی آن 13 متر است . بخش زیرین بنا ، بدون در نظر گرفتن پایه مغازه ها و امتداد بازارچه ها عبارت است از 12 پایه که با 12 طاق جناغی زمینه را برای بر پایی گنبد فراهم ساخته است . در هشت طاق جناغی مغازه ودر 4 تای دیگر راهرو بازارچه ها تعبیه شده است . بر سر بازارچه شمال شرقی ، سنگ نبشته ای به چشم می خورد که به علت فرسودگی امکان قرائت آن وجود ندارد این سنگ نوشته حاوی نام بانی و تاریخ بنا بوده است . تیمچه و سرا و بازارچه زنجیرلی از دیگر بخش های مهم بازار اردبیل است که به راسته بازار راه می یابد . سرای زنجیرلی بنای هشت ضلعی است ( چهار ضلع اصلی و چهار ضلع فرعی ) که ابعاد اضلاع اصلی آن 20/10 متر می باشد صورت 8 ضلعی در بالا با گوشهسازی به دایره تبدیل شده و گنبدی کروی و ساده ای بر فراز آن جا گرفته است . مجموعه تاریخی بازار اردبیل در سال های اخیر از طرف سازمان میراث فرهنگی تعمیر و مرمت شده و به شماره 1690 به ثبت تاریخی رسیده است .

برای دیدن تعدادی از عکس های بازار تاریخی اردبیل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
ادامه مطلب ...

دریاچه ارومیه

دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی

آذربایجان غربی | دریاچه ارومیه | www.vefagh.co.ir

دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران و در منطقه آذربایجان واقع شده‌ است . این دریاچه طبق آخرین تقسیمات کشوری ، بین دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی تقسیم شده‌ است . دریاچه ارومیه ، بزرگ ‌ترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آب ‌شور دنیا است . آب این دریاچه بسیار شور بوده و عمدتاً از رودخانه ‌های زرینه‌ رود ، سیمینه ‌رود ، گدار ، باراندوز ، شهر چای ، نازلو و زولا تغذیه می ‌شود .
حوضه آبریز دریاچه ارومیه ، ۵۱٬۸۷۶ کیلومتر مربع است که پیرامون ۳٪ مساحت کل کشور ایران را دربر می‌ گیرد . این حوضه با داشتن دشت هایی مانند دشت تبریز ، ارومیه ، مراغه ، مهاباد ، میاندوآب ، نقده ، سلماس ، پیرانشهر ، آذرشهر و اشنویه ، یکی از کانون‌های ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران به‌ شمار می ‌رود .
دریاچه ارومیه بزرگ‌ ترین آبگیر دایمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران قرار گرفته ‌است . پارک ملی دریاچه ارومیه پس از مرداب انزلی ، از جالب‌ ترین و نغز ترین زیستگاه‌ های طبیعی جانوران در ایران به‌ شمار می ‌رود . این دریاچه در حال حاضر ۲۷ گونه پستاندار ، ۲۱۲ گونه پرنده ، ۴۱ گونه خزنده ، ۷ گونه دوزیست و ۲۶ گونه ماهی حیات وحش این دریاچه را تشکیل داده ‌است .
آب دریاچه ارومیه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوس ‌ها است . به این دلیل ، هیچ ماهی و نرم‌ تنی به جز گونه‌ هایی از سخت ‌پوستان در آن زندگی نمی ‌کنند و آب آن هیچ‌وقت یخ نمی‌ زند . شناکنندگان نیز می‌ توانند بر روی آب آن شناور بمانند .
آب دریاچه ارومیه از دسته آب‌ های کلروره سدیک می‌ باشد و گل دریاچه ارومیه خمیری سیاه ‌رنگ و جزو گل‌ های کلروره ‌است که دارای خاصیت درمانی برای بیماری ‌هایی چون رماتیسم و آرتروز و بیماری‌ های زنانه‌ است .
دریاچه ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره‌ است که همه آن‌ ها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوخته طبیعی جهان به ثبت رسیده ‌است . جزیره اِشک ، زیستگاه پرندگان زیبای کوچگ ،ر از جمله مرغ آتش و تنجه و نیز گوزن زرد ایرانی است . برای گشت و گذار در دریاچه و جزیره‌های آن می‌توان از دو کشتی سهند و نوح ، یا قایق‌های گوناگون در بندر گلمانخانه بهره گرفت .

تاریخچه
کریستال‌های نمک در دریاچه ارومیه
نام کهن این دریاچه چیچَست بوده‌است . این واژه ، واژه‌ایست از زبان اوستایی و پارسی باستان و تلفظ آن چَئِچَستَ بوده ‌است . دریاچه چیچست در اسطوره‌ های ایرانی نقشی بنیادین دارد . عرصه بسیاری از رویداد های مهم زندگی کیخسرو ، کرانه این دریاچه بوده‌ است . دژ بهمن که کیخسرو در نبردی غول ‌آسا و سهمگین آن را می‌ گشاید و از چنگ دیوان به‌در می ‌آورد ، در نزدیکی همین دریاچه بوده و بسیاری از اسطوره‌ های دیگر .
در دوران پهلوی به مناسبت پادشاهی رضاشاه پهلوی ، به این دریاچه نام رضائیه داده شد .
دریاچه ارومیه یکی از زیستگاه‌ های طبیعی مهم در منطقه آذربایجان که در عین حال برای ورزش‌ های آبی همانند شنا ، قایقرانی و اسکی روی آب نیز بسیار مناسب می ‌باشد ، در آستانه خشک شدن است . این دریاچه که با سواحل زیبا و آب‌ شور و شفابخش خود گردشگران بسیاری را در فصول مختلف و علی ‌الخصوص در تابستان به‌ سوی خود جلب می ‌نماید ، از نظر داشتن مینرال‌ های مختلف ، دارای یکی از کمیاب ‌ترین منابع طبیعی بوده و متأسفانه امروزه با تهدیدی بسیار جدی روبروست .

این دریاچه به‌دلیل شرایط جغرافیایی و توپوگرافیکی خاص خود به‌ همراه رودخانه‌ ها ، دشت‌ ها ، مرغزار ها ، جزئی از ثروت طبیعی ایران به ‌ساب می‌ آید که در محدوده ‌ای به‌ نام پارک ملی دریاچه ارومیه به‌ وسعت ۴٬۸۱۰ هکتار واقع گردیده و به اصطلاح تحت حمایت قرار دارد . به‌ دلیل چاره‌ اندیشی برای مقابله با کاهش سطح آب و افزایش میزان نمک آن این دریاچه در سال‌ های اخیر ، گردهمایی ‌ای در روزهای شانزدهم و هفدهم نوامبر در تبریز برگزار گردید . در این گردهمائی که کارشناسانی از استان‌ های آذربایجان غربی و شرقی در آن شرکت جسته بودند ، معلوم گردید که شرایط نامناسب دریاچه ارومیه بارها و بارها به‌گوش مقامات ذیربط در تهران رسانده شده‌ است ، ولی هیچ اقدامی در این راستا صورت نپذیرفته ‌است . در این گردهمایی همچنین توجه همگان به وجود سیصد میلیگرم نمک در هر لیتر آب دریاچه که افزایشی قابل توجه می ‌باشد ، جلب گردیده و اعلام گردید که علت افزایش میزان نمک آب دریاچه کاهش آب رودخانه‌ های حوضه آن بوده و در صورت عدم اتخاذ تدبیری مؤثر آب دریاچه خشک شده و مردم منطقه از این امر متضرر خواهند شد .
گفته می‌شود که کارشناسان شرکت کننده در این گردهمایی بر این امر هم‌داستان بودند که مقصر اصلی خطر خشکی دریاچه ارومیه ، دولت است که نسبت به برخی مسایل استان آذربایجان غربی بی ‌تفاوت رفتار می ‌نماید . برخی کارشناسان بر این عقیده اند که دریاچه ارومیه به‌دلیل تنوع بیولوژیکی خود از طرف یونسکو به‌ عنوان پارک ملی و محیط بیوسفر قبول شده ‌است ، ولی به‌دلیل بی ‌تفاوتی دولت ، با خطر خشک‌ شدن روبه‌رو شده ‌است .
ارزش اقتصادی
مطالعات اکتشافی انجام شده برای استحصال نمک از دریاچه ارومیه نشان داده است که مجموع ته نشست جامد دریاچه به بیش از 5 میلیارد تن می‌رسد . در این میان پتاسیم برحسب K_2O حدود 27 میلیون تن و برحسب سولفات پتاسیم حدود 60 میلیون تن ، منیزیا 240 میلیون تن ، برومید حدود 28 تن و لیتیم حدود 250 تن برآورد شده است . بنابراین ، پس از مطالعات فرآوری ، استحصال نمک های دریاچه ارومیه با احداث حوضچه های تبخیر خورشیدی و کارخانه های فرآوری ، امکان پذیر است .

اهمیت و ارزش پارک ملی :
- ارزش حفاظتی به جهت داشتن انواع گونه های حیات وحش
- ارزش حفاظتی به جهت داشتن انواع گونه های پوشش گیاهی در سطح جزایر
- ایجاد تعادل طبیعی در منطقه آذربایجان
- ارزش توریستی ، تفریحی و اجتماعی
- داشتن عناوینی بمانند : پارک ملی ، اندو ختگاه زیست سپهر و تالاب بین المللی
- ارزش طبی ( لجن درمانی )
- ذخیره گاه زیست سپهر
- تالاب بین المللی ( ثبت شده در کنوانسیون رامسر )

جزایر پارک ملی دریاچه ارومیه
پارک ملی دریاچه ارومیه شامل 102 جزیره بزرگ و کوچک می باشد که مهمترین آنها عبارتند از :
جزیره کبودان ( قویون داغی ) با 3125 هکتار مساحت
جزیره اشک با 1250 هکتار مساحت
جزیره اسپیر با 1250 هکتار مساحت
جزیره آرزو با 800 هکتار مساحت
جزایر نهگانه ( محل تخمگذاری پرندگان )


برای دیدن تعدادی از عکس های دریاچه ی ارومیه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

ادامه مطلب ...

رصد خانه مراغه

رصد خانه مراغه در استان آذربایجان شرقی

ستاره‌شناسان آماتور بر روی تپه رصدخانه مراغه در مقابل گنبدی که برای محافظت آثار تاریخی ساخته شده ‌است .
رصد خانه مراغه رصد خانه ‌ای بود که در دوره هلاکوخان زیر نظر خواجه نصیر طوسی در شهر مراغه ساخته ‌شد . این رصد خانه روی تپه ‌ای در غرب مراغه قرار داشته‌ است و امروزه تنها پی ‌های بخش ‌های مختلف و بخشی از سدس سنگی آن باقی مانده ‌است. در سال‌ های اخیر گنبدی برای محافظت از بقایای این بنا بر روی بخشی از آن ساخته شده ‌است.

پرویز ورجاوند و همکارانش در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی به کاوش در محوطه این رصد خانه پرداختند و قسمت ‌های مختلف آن را شناسایی کردند . ساختمان اصلی این رصد خانه به شکل برجی استوانه‌ ای ساخته شده ‌بود . در ساختمان‌ های جنبی آن یک کتابخانه و محل اقامت کارکنان تشخیص داده شده ‌است .

پیشینه
بنای رصدخانه مراغه در سال ۶۵۷ هجری ( ۱۲۶۱ میلادی ) به سفارش خواجه نصیرالدین طوسی و به فرمان هولاکو - نوه چنگیز خان مغول - آغاز شد . هولاکو برای نگهداری این سازمان پژوهشی موقوفه ‌های ویژه ‌ای درنظر گرفت . کتابخانه ‌ای شامل ۴۰۰ هزار جلد کتاب و ابزار های اختر شناسی ، از جمله ذات‌ الربع دیواری به شعاع ۴۳۰ سانتی‌ متر ، کره ‌های ذات ‌الحلق ، حلقه انقلابی ، حلقه اعتدالی و حلقه سموت نیز فراهم شدند . در همین ‌جا بود که زیج ایلخانی به ‌سال ۶۷۰ هجری (۱۲۷۶ میلادی ) فراهم شد .

رصد خانه مراغه فقط مخصوص رصد ستارگان نبود و یک سازمان علمی گسترده بود که بیش‌ تر شاخه ‌های دانش درس داده می‌ شد و مشهور ترین دانشمندان آن عصر - از جمله قطب ‌الدین شیرازی ، کاشف علت اصلی تشکیل رنگین کمان - در آن‌ جا جمع شده بودند . به‌ علاوه چون در آن زمان ارتباط علمی چین و ایران به ‌علت استیلادی مغولان بر هر دو سرزمین برقرار شده‌ بود ، دانشمندان چینی - از جمله فردی به‌ نام فائو مون ‌جی - در این مرکز فعالت داشتند . همچنین فیلسوف و فرهنگ ‌نامه‌ نویس مسیحی - ابن‌ العبری - در رصد خانه مراغه به درس ‌دادن کتاب‌ های اصول اقلیدوس و المجسطی بطلمیوس مشغول بود .

زیج ایلخانی
خواجه نصیرالدین طوسی « زیج ایلخانی » را از روی رصد های انجام‌ شده در رصد خانه مراغه تدوین کرده ‌است . زیج ایلخانی سده ‌ها از اعتبار خاصی در بسیاری از سرزمین‌ های آن زمان - از جمله در چین - برخوردار بوده ‌است و در سال ۱۳۵۶ میلادی (۳۰۰ سال پس از مرگ طوسی ) ترجمه و در اروپا منتشر شد . قدیمی ‌ترین نسخه این زیج در کتابخانه ملی پاریس نگهداری می ‌شود .


برای دیدن تعدادی از عکس های رصد خانه مراغه و مربوط به آن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

ادامه مطلب ...

ارگ بم

ارگ بم در استان کرمان


ارگ بم ، بزرگ ‌ترین بنای خشت و گلی دنیا است که در نزدیکی شهر بم در استان کرمان و در جنوب شرقی ایران قرار دارد . این ارگ ، در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است .
این بنا پیش از سده ۵ پیش از میلاد ساخته شده و تا حدود سال ۱۸۵۰ میلادی مورد استفاده بوده ‌است .
در تاریخ ۵ دی ۱۳۸۲ ، زمین‌لرزه‌ ای شدید در این منطقه روی داد که باعث شد که این بنا تا حدود زیادی تخریب شود .
مساحت این ارگ ، در حدود 180000 متر مربع بوده و دیوار هایی به بلندی ۶ تا ۷ متر و درازای ۱۸۱۵ متر آن را احاطه کرده‌ اند .
در معماری این شهر باستانی ، دو بخش متمایز دیده می ‌شوند :
بخش حکومتی که در داخلی ‌ترین دیوار قرار گرفته و شامل دژ نظامی ، عمارت چهار فصل ، سربازخانه ، چاه آب به عمق حدود ۴۰ متر و اصطبل به گنجایش ۲۰۰ اسب می‌ باشد .
بخش رعیت ‌نشین که بخش حکومتی را احاطه کرده و شامل ورودی اصلی شهر ، مسیر اصلی متصل‌ کننده ورودی شهر به دژ و بازار در امتداد آن ، حدود ۴۰۰ خانه و ساختمان‌ های عمومی مانند مدرسه و مکان ورزش می‌ باشد .
ارگ بم شماره ثبت در فهرست آثار ملی 519 است .

ارگ بم بر بلندای صخره ای سترگ ، درجنوب رودخانه پشت رود جا دارد و شهر بم و دیوار شهربست قدیم آن در جنوب ارگ و درفاصله میان رودخانه پشت رود و رودخانه دیگری شکل گرفته است و امروزه بسترود به خیابانی میان شهری بدل گردیده است .

ارگ بم عضوی از منظومه ای بزرگ از بناهای تاریخی است که آن را در میان گرفته اند ؛ شهر باستانی دارزین با قدمتی در حدود هزاره اول پیش از میلاد در اراضی شمال غربی بم امروزی برپا بوده و هنوز کوشک های میان محله های شهر دوران قرون اولیه اسلامی در آن بر پامانده اند و تنها قریه کوچکی در حوزه غربی آن آباد است ؛ قلعه دختر در شمال رودخانه پشت رود و در جنوب آن بنای چارطاق و ساختمان کوشک و پیر علمدار و همچنین در مشرق و نزدیکی ارگ ، بنای تاریخی مسجد حضرت رسول بر پیرامون فضای ارگ برپا بوده اند . هر چند که پیشینه این بنا ها سالیابی نشده است ، با این حال قدمت آن ها ، از قرون اولیه دوران اسلامی تا دوره ایلخانی قابل تخمین به نظر می رسد .
سالیابی بناهای تاریخی واقع در ارگ بم و همچنین بناهای پیرامون آن تاکنون در برنامه کار باستان شناسان قرار نگرفته است ، از این رو شایسته است که بیشتر به گزارش های شفاهی مردم و متون تاریخی اکتفا نمود ... در متون تاریخی ؛ پیدایش ارگ بم را به بهمن بن اسفندیار نسبت داده اند ، و او را اردشیردر از دست از شاهان دوران هخامنشی قلمداد کرده اند . در سیمای برخی از برش های ارگ نیز لایه های ساختمانی بیشماری نمایان است که گویای ساخت و سازهایی مکرر در ارگ و تأییدی بر درستی تخمین قدمت متون تاریخی است .
هرچند که تا کنون وقوع زلزله های بزرگ در منطقه بم گزارش نشده است و یا دست کم از آن بی اطلاع مانده ایم ، با این حال ارگ بم طی عمر طولانی خود ، بارها مورد مهاجمه ها ، جنگ ها و محاصره های طولانی دشمن تخریب و ویرانی بوده و نشانه های شاخصی از ویرانی های آن در دست است . با این حال هر باربالنده تر گذشته برای استقرار نسل های بعدی انتخاب شده ، مرمت شده و گسترش یافته است .
ساکنان ارگ بم در حدود یکصد و پنجاه سال پیش ، برای آخرین بار مأوای ارگ را ترک نموده و درون باروی شارستان و در میان باغ ها و نخلستان های بیرون از شهر سکنی گزیدند . وسعت ارگ بم به ییست هکتار می رسد . جز باروی شارستان که درحوزه شمالی به باروی ارگ نزدیک است و به فاصله اندکی از باروی ارگ جا دارد . در حوزه جنوبی چهار بارو بخش فراز کوه سنگی را احاطه کرده است که به احتمال زیاد راستای هر بارو نشان دهنده گسترش حاکم نشین ارگ در دوره ای از تاریخ است . ساختمان ارگ بم در شکل توسعه یافته اش از دو بخش مردم نشین و حاکم نشین تشکیل شده است . در فضای شمالی بیرون ارگ ، بنای گنبد بزرگ یخدان و در نزدیکی آن دیواره رفیع یخ چاوون جا دارد .
بخش حاکم نشین بر فراز قله صخره و در شمال ارگ جا دارد و متشکل از بنا هایی است ، همچون ؛ برج اصلی ، چهارفصل ، خانه حاکم ، چاه آب ، حمام ، خانه رئیس سرباز خانه ( ساختمان معروف به آسیاب بادی ) ، سرباز خانه ، دروازه ( ساسانی ) و برج و باروی این مجموعه را شامل می شود . گفتنی است که جز بنای آسیاب بادی ، دیگر بخش های حاکم نشین بر باروهایی سنگی با بلندی نزدیک به هفت متر استوار شده است که در زیر روکش کاهگلی پنهان مانده است ، چنین به نظر می رسد که در لایه های مانده در محدوده باروی سنگی به ویژه در سطوح زیرین آن کهنه ترین بخش حاکم نشین باشد . در بخش شرقی حاکم نشین دروازه مسدود شده ای است که آن را کد کرم ( خانه کرم ) می خواندند و وجود این پدیده را سندی بر جا مانده از داستان هفتواد تلقی نموده اند .
فضای مردم نشین یا عامه نشین با حصاری بلند در راستای شرقی غربی از بخش حاکم نشین جداشده و دسترسی این دوبخش به یکدیگر از راه دروازه ای است که از شمال بنای میر آخور به سرباز خانه حاکم نشین می رسد . بخش مردم نشین را به دوره ای از گسترش ارگ نسبت داده اند ، با این حال این دو بخش در میان باروی حصینی با 38 برج بزرگ و کوچک جای دارد که یکپارچه به نظر می رسد و تنها دروازه این مجموعه در میان باروی جنوبی مردم نشین جاسازی شده است . فضای مردم نشین شامل : دروازه ورودی ، بنای سردروازه ، راسته بازار ، مسجد جامع ، بنای زورخانه ( مقبره ) ، ساباط و خانه جهودا ، میدان تکیه ، مسجد پیامبر ، حمام ، مدرسه ( خانقاه ) ، اصطبل ، بنای میراخور و محله های مسکونی است .

طی سال های اخیر ، مرمت و بازسازی ساختمان میرآخور در شمال بنای اصطبل به عنوان دفتر کار مرمت و احیای ارگ ، سرآغازی بود بر فعالیت های کلان سازمان میراث فرهنگی کشور در شهرستان بم در این رهکذر به مرور بررسی ، خواناسازی و احیای شبکه معابر و بناهای سردروازه ، راسته بازار ، چارسوق ، مسجد جامع ، مجموعه میرزا نعیم ، خانه ساباط ، بناهای پیرامون میدان تکیه ، اصطبل ، مدرسه ، سربازخانه ، خانه رییس قشون ، بخش جنوبی و بخش غربی بارو و برج های پیرامونی ارگ ، ساختمان گنبد یخدان ، باروی یخچاوون و مسجد حضرت رسول در فضای بیرونی ارگ مرمت و احیا گردید و برای تحقق اهداف از پیش تعریف شده راه اندازی شد و سامان گرفت .
در کاوش های سال های اخیر در فضای دروازه اسپیکان که در باروی شارستان و در شمال غربی ارگ واقع است ، تاسیسات آب رسانی مخفی ارگ آشکار گردید . آب دو رشته قنات در ساختمان پخشگاه همجوار با این دروازه ، چند بخش شده و بخشی از آن از طریق تنبوشه به ساختمان شترگلو واقع در خندق غربی می رسیده و به میان ارگ هدایت می شده و در ساختمان حمام بخش غربی مردم نشین ظاهر می گردیده است .
مجموعه میرزا نعیم در مشرق بازار قرار دارد که اخیراً تعمیر شده است . محوطه حاکم نشین با برج و بارو ، و دروازه و حرم حاکم در جنوب آن و خانه ای به نام « چهار فصل » پس از دیوار سوم قرار گرفته که سالمترین قسمت به جا مانده از شهر قدیمی است که پیش از انقلاب اسلامی تعمیر شده است . ویرانه های مسجد در قسمت جنوبی شهر در مشرق بازار قرار دارد که در محوطه شمالی آن محله‌ اعیان نشین بود ، و نزدیک آن زورخانه ای با عمق 5/1 متر به شکل مربع قرار داشت . ساختمان اصطبل و طویله در محوطه زیر ارگ ، و میدانی در بالای بازار با کاروانسرایی نزدیک آن قرار گرفته است . مسجدی نیز که احتمالاً بر روی خرابه های مسجد جامع ( از دوره صفاریان ) ‌احداث شده است ، محرابی با تاریخ 810 دارد . امروزه از مسجد جامع دوره صفاریان ،‌ براثر خاکریزی بر سطح مسجد دوره صفاریان ، بر روی مسجدی قدیمی تر بنا شده بوده است .
در کنار مسجد ، چاهی وجود دارد که نزد اهالی مقّدس است . در سال پیروزی انقلاب اسلامی نماز عید فطر در همین مسجد که حیاطی مربع شکل دارد خوانده شد . در سوگواری های مذهبی ، مردم از شهر جدید بم به این مسجد می روند و در محراب آن شمع روشن می کنند . به نظر گوبه ، از رودی که از شمال ارگ می گذشته ،‌ نهری حفر شده بوده که وارد شهر می شده است ، و امروزه بستر خشک آن دیده می شود . مقدسی‌ نیز از نهری نام برده که از محله‌ بزازان می گذشته است و ظاهراً مقصود او همان نهر است . همچنین مقدسی از یکی از مساجد جامع که اصطخری و ابن حوقل‌ نیز از آن نام برده اند ، سخن گفته است که آثار آن در مغرب محوطه اصلی به جا مانده است . شمال غربی آن کاروانسرا و حسینیه ای قدیمی قرار دارد . محله قدیمی بزازان بیش از همه قسمت ها ویران شده است . در شمال این محله ، دروازه ای با باروی کنگره دار ، قسمت اصلی شهر را از ارگ جدا می کند که پس از آن قسمت دوم شهر قرار گرفته و با خیابان شرقی غربی از قسمت اول جدا شده است . عمده ترین ساختمان آن ، میدانی است که در کناره های آن آخور های اسب ، و در قسمت جنوب شرقی آن چاهی قرار گرفته است . آثار آسیای بادی در قسمت شمال غربی آن دیده می شود . بالای آخورها در طبقه دوم جای سربازان بوده است . گویا در همین جا بوده است که لطفعلی خان زند ، پس از درگیری با حاکم بم دستگیر می شود . در قسمت غربی این محوطه ، پس از جایگاه سربازان و میدان و آخور ، کاروانسرای قدیمی واقع شده است . در قورخانه ، خانه نظامیان دو طبقه است . زندان در محوطه اداری حاکم نشین قرار دارد که پس از گذشتن از دالانی به عمق چهارمتر به محوطه پهن تری متصل می شود .
وضع ساختمان قلعه از دوره‌ ناصرالدین شاه تاکنون تغییر چندانی نکرده است . به نوشته‌ ذوالفقاری کرمانی ، در دوره‌ ناصرالدین شاه ، قطر دیوار قلعه 28 ذرع ، و عرض خندق دوازده ذرع بود . دروازه‌ اصلی در جنوب بود و از روی پلی چوبی وارد شهر می شدند . قلعه دارای 51 برج در پیرامون ، و نُه برج با شکل های مختلف و بسیار بزرگ بود . برج میان دیوار غربی ، سیزده ضلع بیقاعده داشت و محیط آن 104 ذرع بود . از زیر آن آبی از بیرون وارد شهر می شد ، اما در همه خانه ها برای هنگامی که در محاصره قرار می گرفتند چاه کنده بودند که عمق آنها میان پنج تا هشت ذرع بود . از دروازه اول که داخل شهر می شدند ، نخست از میان بازاری رو به شمال می رفتند که طول آن 120 ذرع و عرض آن چهار ذرع بود که از هر سو راسته بازار داشت . برای ورود به ارگ می بایست از سه دروازه می گذشتند ، به عبارت دیگر شهر با ساخت دیوار محافظت می شد . در شمال ، در دیوار قلعه رو به بیرون دروازه ای بود که مخصوص اهل ارگ بود و به آن دروازه کتِ کرْ می گفتند . پس از شکست آقاخان محلاتی ، سکونت در قلعه و شهر قدیمی ممنوع شد ، از این رو مردم بیرونِ قلعه را آباد کردند .
پیشینه . الف) پیش از اسلام . درباره بم پیش از اسلام و قلعه آن اطلاع چندانی در دست نیست . به نوشته‌ اعتماد السلطنه‌ بم از بناهای بهمن بن اسفندیار است . در اواخر دوره اشکانیان ، از لشکرکشی اردشیر به منطقه ای که بم در آن قرار داشت مطالب فراوانی در دست است نام آثار باستانی پیرامون قلعه بم امروزی ، مانند نرماشیر و قلعه دختر ، از زمان ساسانیان حتی پیش از آن در منابع دیده می شود . ظاهراً منطقه بم در دوره‌ اشکانیان نیز آباد بوده است . طبق کارنامه اردشیر بابکان ، او در لشکرکشی خود به دژ گذاران ( در شاهنامه: کجاران ) با هفتان بوخْت ( در شاهنامه : هفتواد ) ، پادشاه آن منطقه ، به جنگ پرداخت فردوسی محل کجاران را در خطه‌ دریای پارس (خلیج فارس و دریای عمان )‌ آورده است . از لحاظ جغرافیای آن زمان ، دریای پارس پهناورتر بود و بطلیموس آن را پرسیکوس سینوس ضبط کرده است .

ب) پس از اسلام . به نوشته افضل الدین کرمانی ، کرمان را عبدالله بن عامر کرَیز گشود و تربت او در بم است . برخی نیز گویند آنجا را عمربن عبد العزیز فتح کرد ، اما نخستین بار بلاذری نام بم را آورده است . به نوشته او ، هنگام فرار یزدگرد و سقوط شیرجان ( سیرجان ) ابوموسی اشعری ، ربیع بن زیاد را به کرمان گسیل داشت . او نواحی پیرامون شیرجان را گشود و با اهل بم و اندغار [ از شهرهای قدیمی کرمان ] صلح کرد ، اما بعداً این بلاد کفر ورزیدند و پیمان شکستند . در دوره بعدی ، بویژه پس از استحکام حکومت مرکزی در بغداد و رونق گرفتن اقتصاد منطقه ، اطلاعات ما از بم بیشتر است . از قرن سوم و چهارم از بم و از جاده هایی که بم را با مناطق و شهرهای دیگر پیوند می داده مطالبی آمده است . ابن خردابه و قدامه بن جعفر از جاده بم جیرفت تا نرماشیر سخن گفته اند . قلعه بم در آن دوره مشهور بوده است ، به طوری که یعقوب لیث در شوال 259 رهسپار نیشابور شد و محمدبن طاهر را دستگیر کرد و خود و خاندانش را در قید و بند به قلعه کرمان فرستاد‌ یعقوبی در قلاع کرمان از قلعه بم سخن گفته می افزاید : « قلعه کرمان که به آن قلعه بم می گویند .... » ظاهراً این سخن به لحاظ اهمیت قلعه‌ بم در آن دوره در ولایت کرمان بوده است . ابن فقیه بم و جیرفت و هُرموز را از شهر های کرمان آورده و فاصله جیرفت بم را بیست فرسنگ نوشته است .
ظاهراً پس از قرنها دوباره بم به تولید ابریشم دست یافت و توانست فرآورده های ابریشمی خود را به بلاد دیگر صادر کند و به احتمال قوی مبدا « جاده ابریشم » بم بوده است . قلعه بم از قرن های نخستین اسلام تا دوره قاجاریه 1255-1256 ، اغلب پناهگاه شورشگران بوده است ، به طوری که در 297 سُبکری ، حاکم فارس ، پس از شکست خوردن از سردار خلیفه در شیراز ، به بم پناهنده شد در 324 . معزالدوله دیلمی در یورش به کرمان ، بم را تصرف کرد در 364 ، یوزتُمُر پس از شکست از مطهربن عبدالله ، سردار عضدالدوله ، وارد بم شد و حصاری گردید . در 391 ، بهاء الدوله دیلمی به سرداری استاد هرمز به بم حمله کرد . در این هنگام طاهربن خلف از صفاریان در قلعه بم به سر می برد در492 ، تیرانشاه ، پسر تورانشاه فرزند قاوُرْت ، پس از شورش مردم کرمان بر ضد او به شهر بم فرار کرد ، اما اهالی بم از ورود او به شهر جلوگیری کردند و با وی جنگیدند در 584 ، افضل الدین کرمانی در عِقدالعُلی برای نخستین بار بم را ولایت ضبط کرده است . به نوشته او ، بم ولایتی معمور از بلاد کرمان بود و از آنجا ابریشم صادر می شد در دوره سلاجقه ، به دستور محمدبن ارسلان شاه مساجد و رباط و مدرسه در بم و جیرفت ساخته شد ادریسی ، جغرافیادان بزرگ جهان اسلام در بلاد مغرب از کارگاههای پارچه های پنبه ای و طیلسانهای فاخر بم که بازرگانان به بلاد مصر و شام و عراق می آورده اند ، مطالبی گفته که نشان دهنده رونق صنایع دستی دربم و پیوندهای اقتصادی بم با دیگر بلاد اسلامی است در قرن ششم ، بم از لحاظ مرکزیت سیاسی وضع خاصی پیدا کرد ، به طوری که در حکومت ملک ارسلان بهرامشاه بن طغرل ، برای نخستین بار « دارالملک » خوانده شد در اواخر قرن هشتم ، در تسلط غزان بر کرمان ، فرزند کهین ملک دینار عجمشاه در بم حکومت می کرد در اوایل قرن هفتم ، یاقوت حموی بم را «مدینه جلیل» و از شهرهای بزرگ کرمان نوشته و آب آن را از قنات دانسته است که نشاندهنده آبادیها و کشتزارهای پیرامون قلعه بم است ، چون آب قنات به قلعه که در ارتفاع قرار داشت سوار نمی شد و احداث قنات ها برای کشت در نواحی اراضی جنوب قلعه کنونی بم بود . این اراضی امروزه مشتمل بر شهر بم و حومه آن است . ظاهراً از اوایل قرن هفتم ،‌ گروههایی از مردم در خارج از قلعه نیز ساکن بوده اند . از قرار معلوم بر اثر حمله مغول و جنگهای فراوان پس از آن ، در بم دشواریهای اقتصادی – اجتماعی پدید آمده بود ، به طوری که رشیدالدین فضل الله به پسرش که حاکم کرمان بود ، دستور داد مدت سه سال مردم کوره‌ ولایت بم را از پرداخت مالیات معاف کند تا کشتزارهای ایشان شود .

در 696 غازان‌خان ، محمدشاه پسر حجاج سلطان را به کرمان فرستاد ، چون در این هنگام نصرت مَلِک شورش کرده و در قلعه بم متحصن شده بود . بر طبق مطالب تاریخ آل‌مظفر ، امیر مبارز‌الدین از شاهان آل‌مظفر ،‌ پس از چهار سال محاصره قلعه بم ، آن را گشود و سرانجام در قلعه بم درگذشت . بم در دوره آل‌مظفر رو به ویرانی نهاد . حمدالله مستوفی قلعه بم را همان قلعه هفتواد دانسته است . به نوشته او « کرم هفتواد در بم بترکید ». در 742 ، هنگام یورش امیر مبارزالدین به قلعه بم ، اخی شجاع‌الدین خراسانی که مدتی کوتوال قلعه بم بود ، ارگ بم را تعمیر کرد و آماده دفاع شد .


برای دیدن تعدادی از عکس های ارگ بم به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

ادامه مطلب ...

تپه هگمتانه

تپه هگمتانه در استان همدان


تپه هِگْمَتانه تپه ای تاریخی با پیشینه ای متعلق به دوران ماده است که در شهر همدان قرار دارد .

پیشینه و نام
امروزه عموم باستان شناسان ، تپه باستانی هگمتانه ، واقع در مرکز شهر همدان را - که وسیع‌ ترین تپه باستانی ایران است - بقایای ابنیه کاسی ، مادی ، هخامنشی و بعد از آن می دانند . مساحت این تپه حدود ۳۰ هکتار می باشد ، که با در نظر گرفتن بخش ‌هایی که جزء محدوده تپه باستانی بوده ، ولی اینک ساختمان های مسکونی بر روی آن ساخته شده ، به بیش از ۴۰ هکتار نیز می ‌رسد .
این تپه بیضی شکل ، در داخل محدوده شهر فعلی همدان در دو سوی خیابان اکباتان واقع شده است . « هگمتانه » یا « هنگمتانه » که به زبان پارسی قدیم به معنی محل تجمع بوده ، ترکیبی از دو واژه « هنگ » به معنی « جا » و « متانه » به معنی « تجمع » است . این واژه در زبان یونان به صورت « اکباتانا » در آمده است و در کتیبه های عیلامی به صورت « آگ ماتونو » آمده است . برخی نیز معتقدند : « امدانه » یا « آمادای » که در کتیبه پلیسر پادشاه آشور آمده ، به این محل اطلاق می ‌شده است . « هگمتانه » در زبان ارمنی « اهمتان » ، در زبان سریانی و پهلوی « اهمدان » و در گویش نویسندگان عرب « همدان » و در تورات « احتمانا » گفته شده است .
همچنین ، سکه هایی از عهد ساسانی کشف شده که محل ضرب آنها « اهمتان » قید شده است . نخستین اشاره مکتوب به نام ماد ها و سرزمین ماد ، در سالنامه بیست و چهارم سارل مانزر سوم ( ۸۳۶ قبل از میلاد ) و سارگن دوم ( ۷۱۵ قبل از میلاد ) بوده است که از این قوم و سرزمین آنان به نام « مادای » یا « آمادای » یاد کرده اند .



دوران ماد ها
شهر هگمتانه را اقوام آریایی ماد بنا نهادند و آن را پایتخت نخستین شاهنشاهی ایرانی قرار دادند . هرودوت بنای آنرا به دیااکو نخستین شاه ماد نسبت داده ولی گروهی از دانشمندان بنای آن را به فرورتیش ، سومین شاه ماد نسبت داده اند .
برخی معتقدند که « کَر کَشی » که در لوح های آشوریان به آن اشاره شده ، در محل همدان بوده است . آشوریان باستان به شهر های قوم کاسی ، عنوان « کار کاشی » داده بودند ، که " کار " به معنی قرارگاه یا منزلگاه و " کاشی " اسم قوم " کاسی " است و از این رو گویند که اسم قبلی هگمتانه ، « اکسایا » یعنی شهر کاسی‌ ها بوده است .
ماد ها ، گروهی از اقوام آریایی بودند ، که در شمال ، مرکز و غرب ایران ساکن شدند . عواملی مانند : رشد اجتماعی و فرهنگی ، تماس با گروه های بومی ساکن فلات ایران ، وجود همسایگانی قدرتمند و احساس نیاز های جدید سیاسی و اجتماعی ، آنها را وادار به اتحاد و ایجاد حکومتی مقتدر نمود ، به طوری که قوی ‌ترین قوم آن روزگار یعنی آشوری ‌ها را ، برای همیشه از صفحه روزگار محو کردند .

گزارشات مورخین یونانی از ساختار قلعه
روایات مورخین یونانی نیز حاکی است که این شهر در دوره ماد ها ( از اواخر قرن هشتم تا نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد ) ، مدت ها مرکز امپراتوری ماد ها بوده است و پس از انقراض آنها نیز به عنوان یکی از پایتخت ‌های هخامنشی ( پایتخت تابستانی و احتمالاً محل خزانه آنها ) به شمار می‌ رفته است . گفته های هردوت مورخ یونانی ، در قرن پنجم قبل از میلاد ، مهم‌ ترین ماخذ تاریخی در این مورد است . وی بنای اولیه این شهر را به « دایااکو » نخستین شهریار ماد نسبت می دهد ( ۷۲۸ قبل از میلاد ) . هردوت اوضاع سیاسی و اقتصادی نامناسب قوم ماد را در دستیابی دیااکو به قدرت موثر می داند .
دیگر مورخین یونانی چون پلی بیوس ، کنزیاس ، ژوستین و گزنفون نیز درباره هگمتانه مطالبی جمع آوری کرده اند . دیااکو پس از اینکه هگمتانه را به پایتختی خود برگزید ، تصمیم به ساخت کاخی عظیم و مستحکم ، به صورت هفت قلعه تو در تو ، گرفت . به طوری که کاخ پادشاهی و خزانه ، در درون قلعه هفتم قرار داشته باشند . دیااکو به تقلید از رنگ آمیزی قصر های بابلی دستور داده بود ، کنگره های هر قلعه را به رنگی مخصوص در آورند .
به این ترتیب : رنگ کنگره های قلعه اول ؛ سفید ، دومی ؛ سیاه ، سومی ؛ ارغوانی ، چهارمی ؛ آبی ، پنجمی ؛ نارنجی و کنگره در باروی داخلی ؛ سیمین و زرین بودند . محیط بیرونی ‌ترین دیوار قلعه ، تقریباً به اندازه حصار شهر آتن بوده است .
قصر شاهی ، که در آخرین قلعه درونی بر پا شده بود ، دارای صد ها اتاق بوده و مردم نیز خانه های خود را بیرون این قلعه ها و در کنار آن ساخته بودند . بنا به درخواست دیااکو ، قوم ماد شهر های کوچکی را که در آن می‌ زیسته اند ، رها ساخته و پایتخت را مورد توجه قرار دادند و در اطراف قلعه شاهی ، خانه های خود را بنا کردند .
پلی بیوس مورخ یونانی ( ۲۰۴ تا ۱۳۲ قبل از میلاد ) می ‌نویسد : « در دامان کوه اورنت ، ( « اورنت » یا « اورانتس » = الوند ) ، شهر هگمتانه با قلعه و ارگ مستحکم و حیرت‌ آوری قرار گرفته و قصر شاهی در داخل آخرین قلعه آن استوار گردیده است . وضع ساختمانی ، آرایش عجیب و تزئیناتی که در آن به کار رفته به نحوی بوده ، که توصیف آن مبالغه آمیز به نظر می‌ رسد . چوب ‌هایی که در آن به مصرف رسیده ، پوشیده از زر و سیم است . در ها ، ستون ‌ها و رواق های آن ، با هزاران گونه کنده‌ کاری و نقش و نگار آراسته شده اند . یک دیوار بی ‌پیرایه و یک تیر عاری از زیور ، در آن کاخ نیست . حتی کاشی‌ هایی که زینت ‌بخش « ازاره ها » و دیواره های درونی قصر است ، با پوششی از آب نقره ، سیم اندود گشته و همه چوب ‌ها از جنس سرو و کاج هستند . »
کنزیاس مورخ یونانی و پزشک معروف اردشیر دوم هخامنشی ( ۴۰۴ تا ۳۰۵ قبل از میلاد ) می ‌نویسد : « « سمیرامین » ملکه آشور ، پس از دیدن وضعیت شهر و موقعیت مناسب آن دستور داده ، که برای او در آنجا کاخی بسازند و چون دیده است که در شهر جدید الاحداث کمبود آب وجود دارد ، دستور داده تا با صرف هزینه ای گزاف ، نهری ساخته و آب دریاچه ای را که در آن سوی کوه اورنت ( الوند ) است ، به این شهر سرازیر نمایند . »

ابوبکر احمد بن محمد اسحاق همدانی - معروف به ابن فقیه - در کتاب البلدان خود ، که در حدود سال ۲۹۰ هجری به تحریر درآمده ، به نقل از یکی از دانشمندان پارسی می‌ نویسد : « همدان بزرگ ‌ترین شهر جبال و حدود چهار فرسنگ در چهار فرسنگ بوده است . »
بخت النصر بعد از فتح و ویرانی بیت المقدس ، فرمانده ای به نام صقلاب را به قصد تصرف همدان می‌ فرستد ، ولی وی با عدم موفقیت مواجه شده و طی نامه ای به بخت النصر می ‌نویسد : « من به شهری آمده ام ، دارای بارویی بلند و سرکش و مردمی بسیار و کوی و برزن‌ هایی فراخ و رود های فراوان . »

دوران هخامنشیان
پس از انقراض ماد ها ، هر چند هگمتانه مرکزیت نخستین را نیافت ، ولی به جهت قرار گرفتن در مسیر راه شاهی ، که پارسه ( تخت جمشید ) را به سارد متصل می ‌کرد ، به عنوان پایتخت تابستانی هخامنشیان مورد توجه خاص بود و از این رو آن را آباد کردند .
در زمانی که داریوش سوم با اسکندر مواجه می‌ شود ، هگمتانه به صورت ویرانه ای بوده است . ولی داریوش سوم بنا به پیشنهاد یاران خود ، دستور می دهد در میانه شهر ، کوشکی بزرگ که آن را ساروق می‌ نامیدند ، بسازند . در این کوشک ، سیصد مخفی ‌گاه برای گنجینه ها و دارایی ‌ها بر پا شد و برای آن هشت درب آهنین ساختند ، که همه دو اشکوبی ( دو لختی ) و هر اشکوب ، به بلندای دوازده گز بود .

چنانکه ملاحظه شد ، درباره چگونگی احداث و نام بنیانگذاران هگمتانه در بین مورخین یونانی ، اتفاق نظر وجود ندارد . مورخین اسلامی نیز در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند . در مورد محل دقیق آن هم نظریات متفاوتی ارائه شده است . گر چه اکثر مورخین ، پژوهشگران و باستان شناسان مانند مرحوم مصطفوی ، پرفسور گیریشمن ، اشمیت ، لوشای و پرا دارا ، تپه ای را که هم اکنون در شهر همدان به نام هگمتانه معروف است ، محل اصلی شهر باستانی هگمتانه می دانند .

نتایج حفاری‌ های تپه هگمتانه
در حفاری ‌های باستان ‌شناسی سال های اخیر در تپه هگمتانه مشخص شده است که محل کاخ و بنا های اشاره شده ، در تپه هگمتانه کنونی واقع بوده است .
از جمله ویژگی های شهر باستانی هگمتانه ، معماری و طرح و نقشه منظم این شهر بوده ، که در بین آثار باستانی به دست آمده کم‌ سابقه است . آثار کشف شده حاکی از وجود یک شبکه منظم و پیشرفته آب‌ رسانی در شهر حکومتی ماد ها و پارت ‌ها است . در فواصل بین کانال های آب رسانی ، معابری بر عرض ۵/۳ متر وجود داشته و کف این معابر ، تماماً با آجر های مربع شکل و منظمی ، مفروش بوده است . تحقیقات نشان داده که در فواصل ۳۵ متری بین معابر ، دو سری واحد های ساختمانی قرار دارند ، که هر کدام شامل یک حیاط مرکزی ( هال ) است ، با اتاق ‌ها و انبار هایی به صورت قرینه در گرداگرد آن . به شکلی که هر واحد ساختمانی ، فضایی در حدود ۵/۱۷ * ۵/۱۷ متر را در بر می ‌گیرد . معابر مذکور با عرض ۵/۳ متر و پی بندی آجری در بخش وسیعی از تپه گسترش داشته و جهت شمال شرقی به جنوب غربی دارند .
پیشینه حفاری ‌های علمی این تپه ، به سال ۱۹۱۳ میلادی بر می ‌گردد ، که هیئتی فرانسوی از طرف موزه لوور پاریس به سرپرستی شارل فوسی ، کاوش ‌هایی در تپه هگمتانه انجام داد . ولی نتایج این کاوش ها هیچ ‌گاه منتشر نشد .
در طی ۱۰ فصل حفاری انجام شده از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۸ ، که حدود ۱۴۰۰۰ متر مربع از بقایای این شهر مورد کاوش قرار گرفت ، یکی از کهن ‌ترین دوره های تمدّن بشری نمایان شده است . همچنین یک حصار طولانی به ارتفاع ۹ متر و دو برج عظیم و کم‌ نظیر در درون آن کشف شده است . از جمله کاوش های علمی سال ۱۳۶۲ تاکنون که به سرپرستی آقای دکتر محمد رحیم صراف به انجام رسیده ، منجر به شناسایی شهر بزرگی در دل تپه هگمتانه شده است .
همچنین ادامه کاوش ‌ها ، بخش‌ هایی از حصار عظیم شهر به قطر ۹ متر و ارتفاع ۸ متر را آشکار ساخته است . این حصار در فواصل معین ، دارای بر جهان عظیم بوده ، که هگمتانه قدیم را در بر می ‌گرفته است .
به طور کلی این تپه در طول یکصد سال اخیر بار ها مورد حفاری باستان شناسان داخلی و خارجی قرار گرفته است . ضمناً در طول حفاری های انجام شده ، آثار ارزشمند و بی ‌نظیری کشف گردیده ، که اغلب متعلق به دوران هخامنشیان و نیاکان آنهاست .

لوح ‌ها
لوح زرین به نام « آریارمنه » : این لوح از زرِ ناب و به ابعاد ۱۲ در ۸ سانتیمتر و دارای ۱۰ سطر به خط میخی است . « آریارمنه » ، جدِّ داریوش اول است . بنا به اظهار نظر باستان ‌شناسان ، این لوح قدیمی ‌ترین اثر تاریخی است و در موزه برلین آلمان نگهداری می ‌شود .
لوح زرین به نام ( آریارمنه ) این لوح از زرناب است به ابعاد ۱۲در ۸ سانتیمتر - دارای ۱۰ سطر به خط میخی است . آریا رمنه جد داریوش اول از شاهان هخامنشی است . بنا به اظهار نظر باستان شناسان این لوح قدیمی ‌ترین اثر تاریخی می باشد و در موزه ( برلین آلمان ) نگهداری می ‌شود .

لوح زرین به نام « ارشام » : ابعاد این لوح ۸ در ۱۳ سانتیمتر است . لوح به خط میخی و از دوره هخامنشینان بجا مانده است . این لوح در اختیار مجموعه شخصی مارسل ویدال امریکائی است . در سال ۱۴۰۷ هنگام پی کنی خانه ای در روی تپه هگمتانه دو قطعه لوح یکی طلا و دیگری نقره به اندازه هم پیدا شدند . ابعاد هر لوح ۱۹ در ۸/۱۸ سانتیمتر است و خطوط نوشته شده به خط میخی و محتوای هر دو نوشته یکی هست . لوح نقره ای در موزه کاخ مرمر و دیگری در موزه ایران باستان در تهران نگهداری می‌ شوند .

لوح زرین به نام داریوش دوم : این لوح از زرناب به ابعاد ۵/۲۰ در ۵/۱۸ سانتیمتر و خطوط نوشته شده ۲۳ سطر به خط میخی است . این لوح خارج از کشور بوده است که به ‌وسیله موزه ایران باستان خریداری گردید و اکنون جزو گنجینه های موزه ایران باستان است . لوح دیگری به ابعاد ۲/۱۶ در ۱۳ سانتیمتر یافت شده که دارای ۲۹ سطر به خط میخی است و در سال ۱۳۳۱ خریداری شده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری می ‌شود .

لوح زرین به نام اردشیر دوم : این لوح به نام اردشیر دوم پسر داریوش دوم هخامنشی و ابعاد آن لوح ۱۳ در ۱۳ سانتیمتر و دارای ۲۰ سطر به خط میخی است که در روی زر ناب حک گردیده اند .

کوزه ای شکسته ، به جا مانده از دوره خشایارش ( پسر داریوش اول ) . این کوزه از نقره است که قطر دهانه آن ۵/۷ سانتیمتر و ارتفاع آن ۱۲ سانیتمتر است . خطوطی میخی بر این کوزه نقره حکاکی شده است که برخی از کلمات آن باقی است و برخی دیگر روی تکه های شکسته شده بود و مفقود مانده است . این کوزه دوره هخامنشی که در خارج از کشور بوده است خریداری گردیده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری می ‌شود .

بشقاب نقره ای با قطر دهانه ۲۰ سانتیمتر از دوره هخامنشی . این بشقاب در سال ۱۳۲۴ از طرف موزه ایران باستان خریداری و به کشور بازگردانده شد و در موزه ایران باستان تهران نگهداری می‌شود .

بشقاب یا جام نقره مربوط به دوره اردشیر اول . قطر دهانه آن ۷/۲۶ سانتیمتر است . این بشقاب در اختیار موزه مترو پولیتن نیویورک است . در لبه داخلی بشقاب به خط میخی یک سطر طولانی نوشته شده است که ترجمه آن این است : « اردشیر شاه بزرگ ، شاه کشور ها پسر خشایارشا ، خشایارشا پسر داریوش شاه هخامنشی [ بود ] که این جام سیمین را [ برای ] کاخ پادشاهی خود درست کرد . »

ظرف طلا که مانند کاسه ای است گود که رویه بیرونی آن دارای برجستگی هائی است . این نقوش از لبه ظرف شروع شده و در وسط برآمدگی تکرار می ‌شود . بین برجستگی ها و لبه بالائیِ ظرف یک سطر خط میخی نقره شده جمله ای به زبان پارسی باستان بابلی - عیلامی تکرار می ‌شود و ترجمه فارسی « داریوش شاه بزرگ » است . قطر دهانه ظرف ۴/۱۸ سانتیمتر و ارتفاع آن ۷/۱۰ سانتیمتر است . این کاسه طلائی دوره هخامنشی ، گذشته از ارزش باستان ‌شناسی ‌ای که دارد می ‌تواند از نظر هنر طلا کاری و ظرافت یکی از کار های هنری منحصر به فرد محسوب گردد . این ظرف جزو مجموعه گورگیان در نیویورک است .

پایه ستون سنگی مربوط به اردشیر دوم . این پایه ستون مربعی است به طول ضلع ۹۳ سانتیمتر که از سنگ یک تکه ساخته شده ؛ بطوری که مربع زیرین بزرگ ‌تر و در روی آن مربع وسط شال ستون بصورت دایره روی مربع وسط قراردارد . در حاشیه فوقانی مربع زیرین این ته ستون کتیبه ای به خط میخی کنده شده است که ترجمه آن چنین است : « ستون سنگی کاخ آپادان اردشیر بزرگ ... پسر داریوش شاه هخامنشی ... » . از قرار معلوم این ته ستون سنگی پیش از سال ۱۳۱۴ در تپه هگمتانه بدست آمده و تا سال ۱۳۲۸ در اختیار اداره فرهنگ وقت ( آموزش و پرورش ) بوده است . سپس به موزه ایران باستان تحویل داده شد و در حال حاضر در همان موزه نگهداری می‌ شود .

ته ستون دیگری به نام اردشیر دوم هخامنشی . پایه ستونی از سنگ با ۷ سطر کتیبه به خط میخی مربوط به اردشیر دوم که در تپه هگمتانه پیدا شد و در حال حاضر در تملک شخصی است در انگلستان . کتیبه ای که بر این ته ستون نوشته شده است از این قرار است : « اردشیر شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه کشور ها ، شاه این سرزمین ، پسر داریوش شاه [ که ] داریوش پسر اردشیر شاه [ و ] اردشیر پسر خشایارشا [ و ] خشایارشا پدر داریوش شاه [ و ] داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی [ بودند ] ، این کاخ را به لطف اورمزد و ناهید و مهر مرا از همه بدی‌ ها حفظ فرمایند و آنچه من ساخته ام از گزند و آسیب محفوظ دارند . » بنا به گزارش کتاب هگمتانه تا امروز ( چاپ سال ۱۳۳۲ ) ، ۸ قطعه لوح زرین و سمین از کشفیات تپه هگمتانه و تخت جمشید بدست آمده که ۵ لوح طلا و یک نقره مربوط به تپه هگمتانه همدان است و تنها یک لوح طلا و یک نقره مربوط به تخت جمشید است . همین نکته اهمیت تاریخی و باستانی تپه هگمتانه را بهتر از هر مطلبی دیگر نشان می دهد .


برای دیدن تعدادی از عکس های هگمتانه و مربوط به آن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

ادامه مطلب ...