زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش چهارم-فرزندان حضرت عبدالعظیم)

در کتاب عمده الطالب می نویسد : حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پسری داشت به نام ، محمّد که بسیار پرهیزکار ، با تقوا ، زاهد و عابد بود ، همین که این محمّد از دنیا رفت و فرزندی به جای ننهاد . ابونصر می نویسد : حضرت عبدالعظیم علیه السّلام دختری داشت به نام : امّ سلمه . این بانو با محمّد بن ابراهیم بن ابراهیم بن حسن ازدواج کرد و از او سه پسر به نام : حسن و عبدالله و احمد به جای ماند . طبق این قول حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از طرف پسرش بلاعقب بوده و اعقاب او از طرف دخترش امّ سلمه بوده است . محدّث قمی رحمه الله در کتاب منتهی الآمال می نویسد : احقر در آن ایّام که مجاور ارض اقدس غری (نجف اشرف) بودم و از شیخ جلیل ، علّامه عصر ، فرید دهر، جناب آمیرزا فتح الله که به شریعت اصفهانی مشهور بود استفاده علوم می کردم ، از جناب ایشان شنیدم که فرمود : یکی از علمای نسابه کتابی نوشته به نام : منتقله و شرح حال هر یک از سادات را که از جایی به جایی منتقل شده اند در آن کتاب نگاشته است . از جمله می نویسد : محمّدبن عبدالعظیم علیهم السّلام به جانب سامراء منتقل شد و در اراضی بلد و دجیل وفات کرد و چون کاملاً عبارات ایشان را مستحضر نیستم لذا به حاصل آن پرداختم ، خلاصه ، ایشان فرمودند : این قبر که در یک منزلی سامراء واقع است و به جلالت شأن و ظهور کشف و کرامات معروف است قبر محمّدبن عبدالعظیم حسنی علیهم السّلام می باشد . ولی عدّه ای بر این عقیده اعتراض کرده اند و گفته اند : این قبر محمّدبن علی هادی علیه السّلام است .

 درکتاب سفینه البحار از کتاب مجدی روایت می کند که خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن که به زهد و تقوا معروف بود با حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ازدواج کرد . قاسم بن حسن فرزند بزرگ حسن بن زید بن حسن بن علی علیه السّلام بود . این قاسم از طرف پدر و مادر به حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام می رسد ، زیرا مادرش که امّ سلمه باشد . دختر حسین بن اثرم بن علی بن ابیطالب علیه السّلام بوده ، بنابراین حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با دختر عموی پدرش ازدواج کرده است . 

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم (بخش سوم-وفات)

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم (بخش سوم-وفات)

1- وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مورخین راجع به این که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در چه سالی ، یا چه ماهی ، یا چه روزی از دنیا رفته چیزی ننوشته اند . آری در کتاب روح و ریحان می نویسد : آن حضرت در حدود سنه 250 از دینا رفته ، ولی مدرکی نقل نمی کند . بعضی از نویسندگان می نویسند : از آن روایتی که از امام علی النقی علیه السّلام به فضیلت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام رسیده ( و ما آن را بعد از این خواهیم نگاشت) استفاده می شود که آن بزرگوار در زمان امام علی النقی علیه السّلام از دنیا رفته است و امام علی النقی هم در سنه 254 شهید شد . عمادزاده در جلد دوم زندگانی حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام صفحه 391 می نویسد : حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به عقیده شیخ صدوق در سال 252 شهید شده ولی معلوم نکرده که شیخ صدوق این عقیده را در کدام کتاب های خود متذکر شده ؟! علامه مجلسی در مزار کتاب بحار می نویسد : یکی از شیعیان حضرت رسول اکرم (ص) را در عالم خواب دید که فرمود : جنازه مردی از فرزندان من از سکه الموالی ( که نام کوچه ای بوده ) حمل می شود و در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب نزدیک درخت سیبی دفن خواهد شد . وقتی آن شخص شیعه از خواب بیدار شد نزد عبدالجبار رفت و پیشنهاد کرد که آن باغ را از او بخرد . عبدالجبار گفت : این باغ مرا برای چه می خواهی ؟ آن مرد جریان خوابی را که دیده بود نقل کرد . عبدالجبار گفت : خوابی که تو دیده ای من نیز دیده ام ، لذا آن درخت و باغ را برای حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام و شیعیائی که در این جا دفن شوند وقف نموده ام . بعد از این جریان بود که حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام مریض شد و از دنیا رفت . موقعی که بدن آن بزرگوار را برهنه کردند تا غسل دهند کاغذی در جیب او به دست آمد که حسب و نسب خود را در آن کاغذ بدین نحو نوشته بود : انا ابوالقاسم ، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن الامیر بن زید بن الحسن المجتبی بن علی بن ابیطالب علیه السّلام . طریحی در کتاب منتخب می نویسد که نقل شده : از جمله افرادی که زنده دفن شدند حضرت عبدالعظیم علیه السّلام بود که قبرش در شهرری قرار دارد . و در کتاب روح و ریحان هم می نگارد : حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را دشمنانش در حالی که زنده بود ، در زیر خاک دفن کردند و آن بزرگوار به اجل طبیعی از دنیا نرفت !! العلم عندالله لانه اعلم به حقائق الامور . ولی مرحوم حاج میرزا حسین نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان این نقل را تکذیب نموده .

 2- گنبد و بارگاه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در کتاب منتخب التواریخ از کتاب مجالس المؤمنین نقل می کند : حرم مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را که در شهرری قرار دارد مجدالملک قمی در سنه 480 بنیان نهاد . مجدالملک را لشکریان به علت عداوت مذهبی در سنه 492 از نزد سلطان کشیدند و اعضای او را قطعه قطعه نمودند ، آنگاه آن اعضاء قطعه قطعه شده را در تابوتی نهادند و در جوار حضرت سیدالشهداء دفن کردند . بنیان ایوان و رواق حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از آثار شاه طهماسب بن شاه اسماعیل صفوی است. در سنه 944 بود که مرحوم فتحعلی شاه ضریح نقره ای برای حضرت عبدالعظیم علیه السّلام تقدیم کرد . در سنه 1222 بود که مرحوم ناصرالدین شاه قاجار طلاکاری گنبد و بارگاه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را شروع کرد . آیینه کاری و نقاشی ایوان مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را میرزا آقاخان نوری که صدراعظم دولت ایران بود به پایان رسانید .روضه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام دارای چهار در متقابل است . دری که طرف قبله ضریح قرار دارد و از خاتم های بسیار عالی به شمار می رود از تقدیمی های فتحعلی شاه است . دری که سمت پائین ضریح قرار دارد و از خاتم های مرغوب است از تقدیمی های ناصرالدین شاه است . دری که سمت شمال ضریح قرار دارد و به اصطلاح آن را در ورودی می گویند از تقدیمی های محمدشاه قاجار است . دری که در سمت مغرب ضریح است از تقدیمی های صدراعظم است . 3- تولیت آستانه حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام عزیزالله عطاردی در کتاب زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام می نویسد : در زمان سلطنت شاه طهماسب اوّل که مقارن با سال 936 هجری بوده یکی از رجال بزرگ مذهبی آن عصر به نام : میرسید حسین خاتم المجتهدین که داماد محقق کرکی بود و از فقهای عظیم الشأن و جلیل القدر امامیه و زعمای مذهب به شمار می رفت ، از جبل عامل به ایران دعوت شد . پس ازورود مرحوم میرسید حسین به ایران ، پادشاه وقت تولیت بقاع مطهره حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و حضرت احمدبن موسی (شاه چراغ) علیهم السلام و هم چنین تولیت مقبره شیخ صفی الدین جد سلاطین صفویه را در اردبیل به عهده این سید شریف واگذار کرد . و اکنون تولیت این سه بقعه شریفه و اداره امور مقبره صفی الدین در دست اخلاف و احفاد میرسید حسین علیه السّلام می باشد . جناب آقای دکتر سیدمحمد علی هدایتی وزیر سابق دادگستری و استاد عالی قدر دانشگاه تهران که اکنون تولیت آستانه مبارکه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را در اختیار دارند دوازدهمین فرزند مرحوم میرسی حسین خاتم المجتهدین است و نسب ایشان به محمد دیباح فرزند حضرت صادق علیه السّلام می رسید و ... 

 

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم (بخش دوم-دوران زندگی)

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم (بخش دوم-دوران زندگی)

تألیفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نجاشی در ضمن شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام می نویسد : وی کتابی درباره خطبه های حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام نوشته است . یکی دیگر از تألیفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام بوده به نام : یوم و لیله ، صاحب بن عباد در رساله خود از این کتاب نام می برد . این دو کتاب فعلاً در دست نیستند . روایاتی از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام روایاتی که از این به بعد به نظر خوانندگان محترم می رسانیم به چند واسطه به معصوم می رسند ، که یکی از آن واسطه ها حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است ، ولی ما از لحاظ اختصار از ذکر راویان قبل از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و همچنین راویان بعد از آن حضرت خودداری می کنیم و فقط به ذکر نام مبارک آن بزرگوار قناعت می نمائیم و چون دانشمند معاصر جناب آقای عزیزالله عطاردی در این باره استقصای شایان توجهی کرده است لذا ما قسمتی از آن روایاتی را که معظم له نگاشته است از کتاب (زندگی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ) نقل می کنبم . * اصول کافی 1- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از باقر آل محمد (ص) روایت می کند که فرمود : کسی که در انتظار صاحب امر ما باشد زیانی به او نخواهد رسید و مثل این است که آن شخص در وسط خیمه مهدی علیه السّلام و در میان لشکر آن حضرت مرده باشد . مؤلف گوید : کسی که بخواهد بهترین کتاب را درباره مهدی موعود علیه السّلام بخواند . لازم اس به کتاب المهدی تألیف مرحوم آیت الله سید صدرالدین (ره) که ما آن را ترجمه کرده ایم مراجعه نماید. 2- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از صادق آل محمد (ص) روایت می کند که فرمود : هر کس خدا را بدون این که احکام عبادی را از امام صادقی بشنود عبادت کند پروردگار توانا او را به مشقت و سختی گرفتار خواهد کرد . و کسی که مسائل دینی را از غیر محلی که خدا تعیین کرده باشد فرا گیرد و ادعا کند دین صحیح همین است در زمره مشرکین خواهد بود . 3- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از امام جواد ، او از پدرش از حضرت علی بن ابیطالب از رسول اکرم علیهم السلام روایت می کند که فرمود : خدا اسلام را پدید آورد و از برای آن فضا و عرصه ای قرار داد ، نور و حصن و ناصری مقرر داشت . فضای اسلام قرآن ، نور آن حکمت ، حصنش کارهای نیک ، انصار اسلام من و اهل بیتم و شیعیان ایشان ، پس شما اهل بیت مرا با شیعیان و انصار آنان دوست داشته باشید . موقعی که مرا به آسمان بردند و جبرئیل مرا به اهل آسمان معرفی کرد خدا دوستی من و اهل بیتم و شیعیان و انصار آنان را در دل های فرشتگان ودیعه نهاد . این محبت تا روز قیامت نزد ایشان محفوظ است . آنگاه جبرئیل مرا به زمین آورد و به اهل زمین معرفی کرد ، خدای توانا محبت من و اهل بیتم و شیعیان آنان را در دل های مؤمنین امتم به نحو امانت جای داد ، مؤمنین امتم تا روز قیامت این ودیعه مرا در خاندانم نگاه داری خواهند نمود . آگاه باشید !! اگر مردی از امت من تمام عمر خود را در عبادت و پرستش خدا به پایان برساند موقعی که در پیشگاه پروردگار حکیم قرار گیرد و بغض اهل بیتم را در دل داشته باد و یا دشمن شیعیان آنان باشد ، خدا او را به حال خود واگذار می نماید و سینه او هیچ وقت از نفاق خالی نخواهد بود.

 4- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه روایت می کند که عمر و بن عبید به حضور صادق آل محمد (ص) مشرف و پس از اسلام در محضر آن حضرت نشست و آیه شریفه : (الّذین یَجتَنِبُونَ کَبائِرَالإِثمِ وَالفَواحِشَ) را تلاوت کرد و ساکت شد . امام صادق علیه السّلام فرمود : چرا سکوت کردی ؟ گفت : میل دارم که گناهان کبیره را از قرآن بشناسم . امام صادقعلیه السّلام گناهان کبیره را برای او شرح داد و فرمود : 1- بزرگترین گناهان شرک به خدا است ، زیرا که خدا می فرماید : کسی که برای خدا شریک قائل شود خدای قهّار بهشت را بر او حرام خواهد کرد . 2- یکی از گناهان کبیره نومیدی از رحمت خدا است . زیرا که خدای رؤوف می فرماید : از رحمت پروردگار نومید نمی شود مگر کافران . 3- از مکر خدا (یعنی انتقام کشیدن او) در امان بودن ، گناه کبیره است. زیراکه خدای تعالی می فرماید: از مکر خدا در امان نخواهد بود مگر گروه زیان کاران . 4- از جمله گناهان کبیره نافرمانی پدر و مادر است . زیرا خدای سبحان شخص عاق (والدین) را بدبخت و ستمگر معرفی نموده . 5- از جمله گناهان کبیره کشتن آن کسی است که خدای حکیم ریختن خون او را حرام کرده باشد – مگر این که ریختن خون او بر حق باشد- برای این که خدای عزیز می فرماید : جزای کسی که خون مؤمنی را بریزد دوزخ است و او همیشه در آنجا معذب خواهد بود . 6- یکی از گناهان کبیره نسبت زنا به زن و مرد مسلمان دادن است . زیرا که خدای رؤوف می فرماید : افرادی که به زنان و مردان مسلمان نسبت زنا می دهند در دنیا و آخرت ملعونند و عذاب دردناکی برای آنان خواهد بود. 7- یکی از گناهان کبیره خوردن مال یتیم است . چون که خدا درباره این طور افراد می فرماید : جز این نیست که آتش می خورند و به زودی دچار آتش دوزخ خواهند شد . 8- یکی از گناهان کبیره فرار از جهاد (با کفار) است . چه آن که خدای سبحان می فرماید : کسی که در روز جهاد پشت به دشمن کند و فرار نماید مشغول غضب خدا و جایگاه او در دوزخ که بد جایگاهی است خواهد بود ، مگر آن افرادی که از جبهه جنگ برگردند و خود را برای حمله بعدی آماده کنند با این که از یک عده مسلمین فرار کنند و به عده دیگری از آنان ملحق شوند . 9- یکی از گناهان کبیره ربا و پول منفعتی خوردن است . زیرا خدای قهار (درباره این گونه افراد) می فرماید : اشخاصی که ربا می خورند (روز قیامت ) بر نمی خیزند مگر نظیر آن کسی که شیطان به او آسیب رسانده و او دیوانه شده باشد . 10- یکی از گناهان کبیره سحر و جادو می باشد زیرا که خدای تعالی می فرماید :حقا که دانستند کسی که خریدار سحر و جادو باشد در آخرت نصیبی نخواهد داشت . 11- یکی از گناهان کبیره زناکردن و زنادادن است ، برای این که خدای قهار می فرماید : کسی که این کار زشت را انجام دهد به گناه خواهد پیوست و عذاب او در روز قیامت دو برابر خواهد شد و همیشه با ذلت در جهنم خواهد بود . 12- یکی از معاصی کبیره دروغی است که صاحب خود را دچار زشتی و بدکاری کند. چنان که خای سبحان می فرماید : آن افرادی که عهد و پیمان خدا و قسمهای خود را به قیمت کمی می خرند (یعنی ارزشی برای آنها قائل نیستند) در قیامت بهره و نصیبی نخواهند داشت . 13- یکی از گناهان کبیره خیانت کردن در اموال (مسلمین ) است . زیرا خدای عزیز می فرماید : کسی که خیانت کند . آنچه را که خیانت کرده باشد آن را در روز قیامت خواهد آورد . 14- یکی از گناهان کبیره نپرداختن زکات واجب می باشد . برای این که خدا می فرماید : صورت ها و پهلوها و پشت های آن افرادی که (زکات پول های مورد زکات را نمی دهند) به وسیله همان پول ها داغ خواهد شد ( به قول معروف نقره داغ از آنان برمی دارند). 15- یکی از گناهان کبیره شهادت دروغ و کتمان شهادت است . به جهت این که خدای جهان می فرماید : کسی که شهادت را کتمان کند ( و در موقع لزوم شهادت ندهد ) قلبش آلوده و گناهکار است . 16- یکی از گناهان کبیره شراب خواری و میگساری است . زیرا خدای حکیم از مشروبات آن طور نه کرده که از پرستش بتها نهی نموده . 17- یکی از گناهان کبیره این است که کسی نماز را یا واجبات دیگری را که خدا واجب کرده عمداٌ ترک نماید . به جهت این که پیغمبر اکرم (ص) می فرماید : کسی که نماز را عمداً ترک کند حقا که از ذمه خدا و رسول بیرون رفته است . 18- یکی از گناهان کبیره پیمان شکنی و قطع رحم است . برای این که خدای رؤوف می فرماید : برای این گونه افراد لعنت وخانه بدی خواهد بود . 5- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از عمروبن جمیع روایت می کند که گفت : از باقر آل محمد(ص) راجع به نماز خواندن در مسجدهائی که صورت در آنها کشیده شده پرسش کردم ، فرمود : من از نماز خواندن در این گونه مسجدها کراهت دارم ولی فعلاً نماز خواندن در این مسجدها برای شما مانعی ندارد . موقعی که حکومت عدل بر سر کار آمد خواهید دید که با این گونه مساجد چه عملی خواهد شد . * محاسن برقی 1- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از صادق آل محمد(ص) روایت می کند که فرمود : تارک زکات ، در آن موقعی که بر او واجب شده باشد نظیر کسی است که به پرداختن زکات معتقد نباشد . * کامل الزیاره 1- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از سدیر صیرفی روایت می کند که گفت : در حضور امام محمد باقر علیه السّلام بودیم که جوانی سخن از قبر امام حسین علیه السّلام به میان آورد . امام باقر به آن جوان فرمود : هیچ بنده ای در این راه قدم بر نمی دارد مگر این که خدا برای او حسنه ای می نویسد و گناهی را از گناهانش محو می نماید . 2- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از صادق آل محمد(ص) روایت می کند که فرمود : آسمان جز برای حسین بن علی علیه السّلام و حضرت زکریا علیه السّلام گریه نکرده است . 3- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از کثیربن شهاب حارثی روایت می کند که گفت : در رحبه نزد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع )نشسته بودیم که ناگاه دیدیم حسین علیه السّلام از دور پیدا شد ، در این هنگام بود که علی علیه السّلام خنده اش گرفت و به قدری خندید که دندانهای نواجدش نمایان شد ، آنگاه فرمود : خدا (در قرآن ) گروهی از ذکر کرده و فرمود : (فَمَا بَکَت عَلَیهِمُ السَّماءُ وَ الاَرضُ وَ مَا کانُوا مُنظِرینَ ) ولی به خدایی که حبه را می شکافد و خلق را می آفریند این (فرزند من حسین ) کشته خواهد شد و آسمان و زمین بر او گریه خواهند کرد . * کتاب من لا یحضره الفقیه 1- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از ابراهیم بن ابی محمود روایت می کند که گفت : به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام گفتم : ای پسر پیغمبر ! درباره این حدیثی که مردم از پیغمبر اکرم روایت می کنند و می گویند : آن حضرت فرموده : خدا در هر شب جمعه به آستان دنیا فرود می آید ، چه می فرمائید ؟ حضرت رضا علیه السّلام فرمود : خدا لعنت کند آن افرادی را که (این گونه) کلمات را تغییر و تبدیل می دهند !! به خدا قسم که پیغمپبر خدا چنین حرفی را نزده ، بلکه آن حضرت فرموده : خدای توانا در ثلث آخر هر شبی و اوّل شب جمعه ملکی را به آسمان دنیا فرو می فرستد و به اودستور می دهد تا ندا کند : آیا خواهنده ای هست تا من به او عطا کنم ؟ آیا توبه ای کنندهای هست تا من توبه او را بپذیرم ؟ آیا کسی هست که طلب آمرزش کند تا من او را بیامرزم ؟ ای کسی که طالب خیری ! جلو بیا! ای کسی که طالب شری! کوتاه کن! آن ملک همچنان ندا می کند تا موقعی که صبح طلوع کند همین که صبح طلوع کرد ، به محل خود که ملکوت آسمان است مراجعت می نماید . این موضوع را پدرم از جدم ، از پدران بزرگوارش ، از رسول خدا (ص) برای من نقل کرد . * کتاب توحید صدوق 1- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چند واسطه از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام روایت می کند که فرمود : یک روز ابوحنیفه از حضور امام جعفر صادقعلیه السّلام خارج و با حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام مصادف شد . ابوحنیفه به آن حضرت گفت : ای پسر ! معصیت از کیست ؟ فرمود : از سه حال خارج نیست : 1- با این که معصیت از طرف خدا است – در صورتی که از طرف خدا نیست- پس برای شخص کریم سزاوار نیست که بنده خود را برای عملی که انجام نداده عذاب کند . 2- با این که معصیت از خدا و بنده خدا به طور شراکت صادر می شود – در صورتی که این طور نیست – پس برای شریک قوی سزاوار نیست که در حق شریک ضعیف، ظلم و ستم کند . 3- با این که معصیت فقط از بنده خدا است – همین طور هم هست – پس اگر خدا او را عقاب کند برای گناه او است و اگراو را ببخشد برای کرم و بخشش خدا است . * کتاب معانی الأخبار 1- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از حضرت امام علی النقی علیه السّلام روایت می کند که می فرمود : منظور از (شیطان) رجیم یعنی ملعون ، یعنی از مواضع خیر رانده شده، یعنی هیچ مؤمنی به یاد او نمی آید مگر او را لعنت می کند . در علم خدا گذشته است : موقعی که قائم علیه السّلام خروج کند هیچ مؤمنی در زمان خود نیست مگر این که او را به وسیله سنگ دور می کند ، آن طور که قبلاً به وسیله لعن دور شد . 2- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از حضرت امام علی النقی علیه السّلام ، از پدرش ، از پدران بزرگوارش ، از حضرت حسین بن علی علیه السّلام ، از پیغمبر اکرم (ص) روایت می کند که فرمود : ابوبکر به منزله گوش من است ، عمر به منزله چشم من است ، عثمان به منزله قلب من است . امام حسین علیه السّلام می فرماید : همین که صبح شد من نزد پیغمبر خدا رفتم ، پدرم علی ، ابوبکر ، عمر و عثمان در حضور آن حضرت بودند . من به رسول اکرم گفتم: من درباره این اصحاب در روز گذشته از تو یک موضوعی شنیدم ، معنی آن سخنی که دیروز راجع به ایشان فرمودی چیست ؟ فرمود : آری ، آنگاه به دست خود به ایشان اشاره کرد و فرمود : اینان گوش و چشم و دل من هستند . به همین زودی راجع به ولایت این وصی من و اشاره کرد به حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السّلام ، از ایشان سؤال خواهد شد . آنگاه فرمود : خدای تعالی می فرماید : (اِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ عَنهُ مَسئُولاً) بعد از آن فرمود : به عزت پروردگارم قسم که جمیع امت من در روز قیامت نگاه داشته می شوند و درباره ولایت علی علیه السّلام از آنان سؤال خواهد شد و معنی قول خدای تعالی که می فرماید : (وَقِفوهُم اِنَّهُم مسئُولونَ) همین است . * کتاب اختصاص 1- حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام روایت می کند که فرمود : ای عبدالعظیم ! سلام مرا به دوستانم برسان و به ایشان بگو : راهی برای شیطان در نفس های خود قرار ندهند ! آنان را به راستگوئی و ادای امانت دستور بده ! به آنان دستور بده تا درباره آن اموری که معین و مددکار ایشان نیست جدال نکنند و برای دید و بازدید نزد یکدیگر رفت و آمد کنند ، زیرا که این گونه کارها موجب تقرب و نزدیکی می گردد 

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم (بخش اول-ولادت)

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم (بخش اول-ولادت)
ولادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام عزیزالله عطاردی در کتاب زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام می نویسد : از تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام اطلاعی در دست نیست و در مصادر ترجمه او از این موضوع ذکری به میان نیامده ، ما هرچه در این مورد تحقیق کردیم به این مطلب برنخوردیم ، ولی آنچه مسلم است وی در زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام حیات داشته است . یکی از فضلای معاصر در رساله ای که در شرح زندگی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به نگارش درآورده می گوید : عبدالعظبم حسنی در سال 202 هجری متولد شده ، ولی مأخذ گفتار خود را ذکر نکرده است .
 این گفته مدرک درستی ندارد ، زیرا حضرت عبدالعظیم علیه السّلام راوی هشام بن حکم است . و او در سال 198 درگذشته . حضرت عبدالعظیم علیه السّلام محضر مبارک حضرت رضا علیه السّلام را درک نموده و حال این که آن جناب در سال 203 به شهادت رسیده است . عمادزاده در جلد دوم کتاب زندگانی حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام صفحه 390 می نویسد : حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در اوایل سنه 200 هجری در مدینه متولد شده . نگارنده گوید : چون مدرک این قول هم معلوم نیست بنابراین ما قضاوت را به عهده خوانندگان ارجمند می گذاریم . بخش سوم : دوران زندگی حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام حاوی چهار موضوع : 1- عرض عقیده حضرت عبدالعظیم علیه السّلام 2- علت آمدن حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام در شهرری 3- تألیفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام 4- روایاتی از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام 1- عرض عقیده حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام به حضرت هادی علیه السّلام شیخ صدوق از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام روایت می کند که فرمود : من نزد حضرت امام علی النقی علیه السّلام رفتم ، همین که چشم آن حضرت به من افتاد فرمود : مرحبا بک . ای ابوالقاسم ! حقا که تو ولی و دوست ما هستی . من گفتم : یابن رسول الله ! من می خواهم عقیده و دینم را به شما عرضه کنم . چنانچه این عقیده و دین من بر حق باشد بر آن باقی بمانم تا آن موقعی که خدا را ملاقات نمایم ؟ حضرت امام عل النقی علیه السّلام به من فرمود : بگو! من گفتم : عقیده من بر این است : حقا که خدای تبارک و تعالی یکی است ، چیزی مثل او نیست ، از حد ابطال و تشبیه خارج است ، خدا جسم ، صورت ، عرض و جوهر نیست ، بلکه آفریننده اجسام و صورتها و خالق اعراض و جواهر ، مربی و مالک و برقرارکننده و ایجادکننده هر چیزی است . عقیده من این است که حضرت محمد (ص) بنده و رسول خدا است ، خاتم پیغمبران است و تا روز قیامت پیغمبر بعد از او نخواهد بود ، شریعت آن حضرت آخرین شریعت است و تا روز قیامت شریعتی بعد از شریعت آن بزرگوار نخواهد بود . عقیده من این است که امام و خلیفه و وصی بعد از آن پیغمبر اکرم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السّلام است و بعد از آن بزرگوار : حسن ، حسین ، علی بن الحسین ، محمدبن علی ، جعفربن محمد ، موسی بن جعفر ، علی بن موسی ، محمدبن علی و تو خلفای پیغمبر هستید . در همین موقع بود که امام علی النقی علیه السّلام فرمود : بعد از من پسرم حسن امام است ، مردم نسبت به خلیفه بعد از حسن چه خواهند کرد ؟! گفتم : از چه لحاظ ؟ فرمود : از این لحاظ که او دیده نخواهد شد و حلال نیست که نام او را ببرند تا آن موقعی که خروج کند و زمین را پر از عدل و داد نماید آن طور که پر از ظلم و ستم شده باشد . گفتم : من هم اقرار کردم و می گویم : دوست آنان دوست خدا و دشمن آنان دشمن خدا است . طاعت ایشان طاعت خدا و نافرمانی ایشان نافرمانی خدا خواهد بود . عقیده من این است که معراج پیغمبر اکرم ، سؤال در قبر ، بهشت ، جهنم ، صراط و میزان بر حق است . قیامت خواهد آمد و تردید در آن نخواهد . هر کسی که در قبر باشد خدا او را برانگیخته خواهد کرد . عقیده من این است که فرائض (یعنی واجبات) بعد از ولایت علی و فرزندانش عبارتند از : نماز ، روزه ، زکات ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر. امام علی النقی علیه السّلام به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام فرمود : به خدا قسم این همان دینی است که خدا برای بندگانش پسندیده است ، خدا تو را در دنیا و آخرت به قول ثابت نگاه دارد . 2- علت آمدن حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به شهرری راجع به این که عبدالعظیم علیه السّلام در چه زمانی و مکانی با امام علی النقی علیه السّلام ملاقات کرد . و عقائد خود را به عرض آن حضرت رسانیده است اطلاعی در دست نویسندگان نیست ولی بعضی این احتمال را می دهند که این ملاقات و عرض عقیده در سامرا اتفاق افتاده باشد . بنابراین که این عرض عقیده در سامراء بوده است ، از قرائن معلوم است که چون حضرت امام علی النقی علیه السّلام در حبس نظر بوده و در موقعی که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام عقائد خود را به عرض آن حضرت رسانده و آن بزرگوار را با پدران و فرزندانش امام بر حق و مفترض الطاعه می دانسته مأمورین خلیفه عقائد و گفته های حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را برای خلیفه نقل می کردند. لذا خلیفه که متوکل بود. دستور توقیف و بازداشت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را صادر کرد . وقتی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از فکر و تصمیم دستگاه خلیفه اطلاع یافت و فهمید که مأمورین خلیفه در تعقیب و دستگیری او می کوشند لذا از دست آنان فراری و متواری گردید، خود را در شهرها و قریه ها و قصبات از انظار پنهان می کرد و در انجمن و مساجد و محافل عمومی شرکت نمی کرد ،در همین حال که به طور پنهانی در گردش بود وارد شهر ری شد . عمادزاده در جلد دوم زندگانی حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام صفحه 390 می نویسد : حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام در سنه 250 هجری از سامراء به طرف ایران هجرت کرد . نگارنده گوید : چون برای این قول مأخذ و مدرکی نقل نشده لذا قضاوت را به عهده خوانندگان محترم می گذاریم . موقعی که حضرت عبدالعظیمعلیه السّلام وارد شهرری گردید در منزل یکی از شیعیان مسکن گرفت ، در آنجا مخفیانه به سر می برد ، بسیار احتیاط می کرد ، هیمن که شیعیان این شهر از ورود آن حضرت باخبر شدند مخفیانه با آن بزرگوار آمد و رفت می نمودند . حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در این محل و در میان شیعیان اهل بیت موقر و محترم بود و آنان مسائل شرعیه و احکام دین خود را از آن حضرت می پرسیدند . از حدیث ابوحماد رازی از حضرت هادی معلوم می شود حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در این شهر مصدر امور شرعی بوده واز امام هادی علیه السّلام هم اجازه داشته است . علامه مجلسی در مزار بحار از برقی روایت می کند که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در شهر ری در منزل یکی از شیعیان در سردابی منزل کرده بود ، روزها روزه می گرفت و شبها به عبادت خدا مشغول بود . گاهی به طور مخفیانه به زیارت آن قبری که فعلاً مقابل قبر خود آن حضرت قرار دارد می رفت و می فرمود : این قبر یکی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام است و ظاهراً منظور آن حضرت همین قبر حمزه بن موسی بن جعفر بوده است .

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام

اینک ری وب بزرگ ترین و کامل ترین مطلب خود را در زمینه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام به شما معرفی می کند:


- شامل 19 بخش کامل از زندگی نامه ایشان


- پاسخ به همه ی درخواست های شما


- این زندگی نامه کامل طی ماه ها کامل خواهد شد.


- این زندگی نامه با همکاری حضرت عبدالعظیم (ع) گرد آوری شده است.