زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش نهم-تاریخ ری و شخصیت ایشان)

ری ، پیش از طلوع (خورشید درخشان اسلام ، سرزمین پهناوری در میان کویر خشک و لم یزرع ) مرکزی و کوههای برهنه شمال ایران بوده که در حقیقت راه ارتباطی شرق ایران را به غرب پیوند می داده است . اوستا ، ری را دوازدهمین شهر مقدسی که اهورمزدا آفریده یاد کرده است و برخی عقیده دارند به علت مولد زردشت پیامبر ، آن را (راکازردشت) نامیده بودند . به طوری که در آن زمان طبقات چهارگانه کیش بانان ، جنگاوران ، کشت کاران و بازرگانان در این شهر آباد زندگی می کردند .ری پس از حمله اسکندر در سال 330 پیش از میلاد شکوه و جلال گذشته خود را از دست داد و دیه های آباد این خطه رو به ویرانی نهاد تا این که (سلوکوس) یکی از جانشینان اسکندر(317-280 ق-م) برای تجدید مجد و عظمت گذشته آن دامن همت به کمر زد و خرابه های ری را آباد و آن را به نام (اروپوس) که نام زادگاهش در مقدونیه بود نام گذاری کرد . (سلوکوس) در اطراف ری شهرهای تازه ای به نام (لاودکیا) و (آپامیا) بنا نهاد تا مقدونیانی که به ایران آمده بودند در این شهرها سکونت کنند و پس از چندی مجموعه این شهرها را ( ارساکیا) نامید . ری ، در زمان سلطنت شاهان ساسانی به اوج عظمت و شکوه گذشته خود رسید و از سال 500 تا 553 میلادی عده ای از ایرانیان که به کیش و آیین زردشت گرویده بودند به دین مسیح درآمدند و ری مقر اساقفه و مرکز تبلیغ آیین مسیح در ایران درآمد . در سال 641 میلادی یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی که تلاشهای وی در حراست و نگهداری مرزهای ایران بی نتیجه ماند ، ری را در آتش آشوب و شورش تازیان رها کرد و به سوی سرنوشت خویش گریخت . پس از حمله اعراب (نعیم بن مقرن) سردار تازی به کیفر پایداری مردانه ایرانیان ، ری را در سال 22 هجری ویران ساخت و پس از او (سعدبن ابی وقاص) در سال 25 هجری به منظور خاموش کردن آتش آشوب ، دیگر بار بر ویرانی آن افزود تا این که بعد از حدود نیم قرن ، ری چهره تازه ای به خود گرفت و آبادی از دست رفته را سال 141 هجری در زمان مهدی عباسی پسر و ولیعهد منصور دوانقی که والی آن سرزمین بود بازیافت و چنان با سرعت رو به آبادی رفت که هارون الرشید زندگی در ری را آرزو می کرد . ری تا سال 250 هجری (865 میلادی) همچنان آباد باقی ماند ولی جنگ و ستیز میان زیدیه و طاهریه از یک طرف و زیدیه و خلفای بغداد از طرف دیگر ری را به ویرانی کشاند و در عهد سامانیان و دیلمیان بر اثر نابسامانیهای زمان و جنگها و کشمکش های حکمرانان ، ری روزی آباد و دیگر روز به ویرانی می رفت . درسال 427 هجری (1043میلادی) که راه ری به روی غزنویان باز شد بسیاری از مردم این سرزمین در جنگها کشته و شهر ویران تر از گذشته شد و آنچه از کتب علوم و فلسفه و نجوم بود به باد یغما رفت ، در سال 434 هجری دوره سلجوقیان و سپس در سال 590 هجری در دوره خوارزمشاهیان ، ری همچنان در آتش ناامنی و آشوب می سوخت و همچنین در تاخت و تاز مغول آنچنان ویران شد که دیگر روی آبادی به خود ندید . از آن پس ورامین که از توابع ری شمرده می شد مرکز اداری حکومت مغول گشت و آن شهری که اصطخری درباره آن گوید (پس از بغداد شهری آبادتر از ری در مشرق نبوده و درازا و پهنای آن یک فرسنگ و نیم در یک فرسنگ و نیم بوده و دیه های آن هر یک بزرگتر از شهر بوده) کارش بدانجا رسید که تیمور بی هیچ گونه مقاومتی بر آن دست یافت و آن را از مردم و آبادی تهی کرد. این فراز و نشیب ها در تاریخ شهری به قدمت تاریخ ، همچنان ادامه داشت تا به زمان حاضر پیوست و حتی در گذشته ای نه چندان دور در کتب درسی می خواندیم که ( خرابه های ری نزدیک تهران است ).

 اما امروز درپرتو عنایات امامزاده واجب التعظیم حضرت شاهزاده عبدالعظیم و امامزاده حمزه علیه السّلام و توجهات مخصوص مسئولان امور آستان مبارکشان ، پراکندگیهای گذشته در عصر رستاخیز به یکپارچگی مبدل گشته و عشاق بارگاه قدسی برای درک فیض بیشتر به آبادانی این درگاه عالیجاه همت گمارده اند تا آنجا دیگر بار ری مجد و عظمت خود را باز یافته و به صورت شهری باشکوه و زیبا در جنوب تهران ، پایتخت کشور ایران خودنمایی می کند . همچنین ایجاد پالایشگاه نفت در جنوب شهر ری به عنوان یک پدیده صنعتی ، ری را علاوه بر جنبه های ملی و مذهبی به سوی یک شهر صنعتی گرایش داده است.

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش هشتم-نمونه ای از اخبار حضرت )

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش هشتم-نمونه ای از اخبار حضرت )


روایات زیاد و پر محتوایی در موضوعات مختلف به وسیله حضرت عبدالعظیم نقل شده است و از آنجایی که ائمه اطهار علیهم السّلام مانند پیامبر اکرم (ص) با پیروان خویش به اندازه عقل و فهمشان صحبت کرده اند ، نقل این روایات عمیق و پرمحتوا از عظمت فکری و روحی راوی آن حکایت می کند. اینک به ذکر چند روایت درباره غیبت امام زمان مهدی موعود علیه السّلام اکتفاء می کنیم : مرحوم صدوق در کمال الدین به سند خود از عبدالعظیم حسنی روایت کرده که گفت : به امام جواد عرض کردم من امیدوارم که آن قائم که زمین را پر از عدل و داد کند ، پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد ، از خاندان رسول اکرم (ص) باشد ، حضرت فرمود : یا اباالقاسم ما منا الا و هو قائم بامرالله عزوجل و هاد الی دین الله و لکن القائم الذی یطهّرالله عزوجل به الارض من اهل الکفر والجحود و یملاء ها عدلاً و قسطاً ، هوالذی تخفی علی الناس ولادته و یغیّب عنهم شخصه و یحرم علیهم تسمیته و هو سمیّ رسول الله و کنیّه(ص) . ای اباالقاسم ما اهل بیت همه قائم به امر خداوندیم و راهنمای دین او هستیم ، لیکن آن قائم که خداوند به وسیله او جهان را از کفر و آلودگی وظلم و جنایت پاک خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد می نماید ، کسی است که ولادت او از انظار مخفی می ماند و شخص او از مردم پنهان می شود و بردن نام او بر مردم حرام می گردد و هر دشواری برای او آسان می شود یاران وی که به تعداد اصحاب بدر هستند در هر کجای دنیا باشند پیرامونش جمع می شوند و تفسیر آیه شریفه ( اَیْنَما تکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً اِنَّ الله َعَلَی کُلِّ شَیٍ قَدیرٌ) ( در هر جایی که باشند خداوند همه آ ن ها را جمع می کند و پروردگار به همه چیز توانا است) ناظر به این معنی است . هرگاه این تعداد که از اهل اخلاص اند اجتماع کنند ، خداوند امر او را ظاهر خواهد نمود و چون لشگریان آن حضرت که ده هزار نفرند به هم بپیوندند ، در این هنگام به فرمان پروردگار ظهور خواهد نمود ودشمنان خدا را خواهد کشت تا از وی راضی گردد . عبدالعظیم حسنی می گوید : عرض کردم آن بزرگوار از کجا می داند که خدا از وی راضی شده است ؟ فرمود :‌ در دل وی رحمت و عاطفه ای پیدا می شودکه حاکی از رضایت خداوند است و هر گاه داخل مدینه شود لات وعزی را از قبر بیرون میکشد و می سوزاند . نعمانی به سند خود از عبدالعظیم حسنی از حضرت جواد علیه السّلام روایت کرده که آن جناب فرمود: هنگامی که فرزندم علی وفات کند ، چراغی پس از ظاهر می شود و بعداز مدتی پنهان می گردد وای بر کسی که در عقیده خود متزلزل شود ودر مذهبش به شک افتد کدام سرگردانی بزرگتر از این است که انسان در عقاید خویش دچار حیرت و تردید گردد و جماعت زیادی در نتیجه این حیرت از مذهب حق اعراض خواهند کرد وجزء عده کمی بر عقیده خود ثابت نخواهند بود . این تزلزل و تردید برای ضعف عقاید مذهبی و عدم تحقیق درامور دینی و صبر نکردن بر مشکلات و مصائب است زیرا شکیبایی در مشکلات جزء برای مردم با استقامت و با اخلاص و پایدار که در علوم آل محمد (ص) مطلع وبصیر هستند و در اخبار و روایات آن ها تخصص دارند برای مردمان دیگر که از این مطالب دورند امکان پذیر نیست .

 آن ها کسانی هستند که خداونداز نعمت ثبات و پایداری برخوردار شان کرده و با دین گرامیشان داشته است و الحمد لله رب العالمین . باز صدوق با سند خود از عبدالعظیم حسنی روایت کرده که گفت : بر ابوجعفر محمد بن علی امام جواد علیهماالسلام وارد شدم و قصد داشتم از آن حضرت راجع به قائم که آیا مهدی همان است ، سوال کنم ؟ قبل از آن که من شروع نمایم ، آن حضرت آغاز سخن کردو فرمود : یا ابا القاسم ان القائم منا هو المهدی الذی یجب ان ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی . ای ابوالقاسم قائم از خاندان ما همان مهدی است که واجب است در غیبتش انتظار او کشیده شود و در ظهورش از وی اطاعت گردد ، او سومین فرزند از اولاد من است . سوگند به خدایی که حضرت محمد(ص) را به راستی برانگیخت و ما را به امامت مخصوص گردانید ، لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد طوّل الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه فیملاء الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً . اگر از دنیا نماند مگر یک روز ، خداوند آن رزو آن چنان طول خواهد داد که تا مهدی از پشت پرده بیرون گردد و زمین را از عدل و داد پر نماید ، همان طور که از جورو ستم پر شده باشد ، خداوند امور او را دریک شب اصلاح خواهد نمود همان طوری که امر موسی بن عمران را ، هنگامی که رفت از کوه آتش بیاورد ، اصلاح فرمود و او را به اهلش برگردانید در حالی که پیغمبر بود . و در پایان حدیث حضرت اضافه فرمود: (افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج) بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است . باز صدوق به سند خود از عبدالعظیم حسنی روایت کرده که گفت : امام جواد علیه السّلام از آباء گرامیش از امیرالمؤمنین علیه السّلام روایت نموده که آن حضرت فرمود : للقائم منا غیبه امرها طویل ، کانی بالشیعه یجولون جولان النعم فی غیبه ، یطلبون المرعی ، فلایجدونه ... برای قائم ما غیبتی است که زمان آن به طول می انجامد ، من شیعیان را می بینم در غیبت او مانند گوسفندان که در جستجوی چراگاه این طرف و آن طرف می روند ، سرگردان خواهند شد و هرگز به وجود آن حضرت راه پیدا نخواهند کرد . الا فمن ثبت منهم علی دینه و لم یقس قلبه لطول غیبه امامه فهو فی درجتی یوم القیامه آگاه باشید هر کس از شیعیان ما در زمان غیبت بر دین و عقیده خود ثابت بماند و دلش از طول غیبت خسته نگردد ، وی در روز قیامت در نزد خودم قرار خواهد گرفت بعد از آن حضرت فرمود : ان القائم منا اذا قام لم یکن لاحد فی عنقه بیعه فلذلک تخفی ولادته و یغیب شخصه . قائم ما هرگاه قیام نماید تحت تبعیت احدی نخواهد بود و برای این است که ولادت او از مردم مخفی می ماند ، و وجود مقدسش از انظار غائب می گردد . 

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش هفتم-هویت و شخصیت حضرت)

هویت و شخصیت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام


عالم بصیر و محدث خبیر حضرت امام زاده عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام گوهری است درخشنده از دریای کمال شرف و ستاره ای است تابنده از آسمان جلال نسب ، دارای مناقب و مکارم و فضائل و محامد و از اکابر علماء و از اعاظم روه و محدثین آل محمد سلام الله علیهم اجمعین می باشند . حضرتشان به چهار واسطه به امام دوم حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام می رسد و به این ترتیب فرزند عبدالله علی فرزند علی فرزند حسن فرزند زید فرزند امام ممتحن حسن بن امیرالمؤمنین علیه السّلام می باشند . گوته کمال او در علم به اصول عقائد و آداب و فروع احکام آن که امام هادی علیه السّلام به (ابی حماد رازی) گفت (هرگاه تو را مسائل دشوار پیش آید آن را از عبدالعظیم الحسنی بپرس و سلام مرا بدو برسان و پس از عرض عقائد خود بر آن امام همام او را تصدیق و دعاء بخیر کرد ) . شاهد مقام او در صدق و تقوی آن که به زیارت او سفارش شده و زیارت او همانند زیارت ابی عبداله الحسین علیه السّلام شمرده شده است ، چنانکه شیخ صدوق (ره) روایت کرده است مردی از مردم ری گفت بر امام هادی علیه السّلام وارد شدم ، از من پرسید کجا بودی ؟ گفتم به زیارت سیدالشهداء رفته بودم . فرمود : آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم الحسنی را که نزد شما است زیارت کرده بودی مثل این بود که حسین بن علی را زیارت کرده باشی.

او در عهد امامت امام موسی الکاظم علیه السّلام در سالهای 170 تا 180 ولادت یافته و در عهد امامت امام هادی علیه السّلام در سالهای 251 تا 255 وفات یافته است . حضرت عبدالعظیم موفق به درک عصر امام موسی الکاظم و امام علی الرضا و امام محمد الجواد و امام علی الهادی و امام حسن العسکری علیه السّلام شده اند و از امام جواد و امام هادی علیه السّلام اخذ علم و حدیث کرده اند . حضرتشان به امر امام هادی علیه السّلام به آمدن ایران که مردم آن به صفا و خلوص در حب و ولاء آل محمد علیهم السلام موصوف و معروف بوده اند و به منظور نشر و بسط معارف آل محمد و نیز فرار از ظلم و جور خلفاء بنی العباس مأمور گردیده است . ایشان پس از نزول به ری اگرچه خود را نهفته از مردم می داشت ولی دسته ای که پی به مقام علم و بصیرت او برده بودند بی آن که بدانند از شجره طیبه آل محمد است از معارف و علوم او بهره مند گردیدند . پس از وفاتشان نوشته ای همراهشان بود که شرافت نسب او را آشکار می کرد ، او از عده ای نزدیک به بیست تن از اعاظم روه که علی بن جعفر الصادق و هشام بن الحکیم از جمله آن ها است نقل حدیث کرده و عده ای نزدیک بیست تن از اعاظم رواه که احمد بن مهران و حمزه بن قاسم علوی از آن ها است از او نقل حدیث کرده اند و در فهارس کتب دو کتاب خطب امیرالمؤمنین و کتاب یوم و لیله را به نام او نام برده اند . اوبر صالحه سعیده خدیجه دختر قاسم بن حسن بن حسن بن زید بن الامام حسن علیه السّلام که زنی به پارسایی نامور بوده کابین بسته و او را ازین زن یا از دیگر زنان پسری به نام محمد و دختری به نام ام سلمه بوده است . محمد بن عبدالعظیم شخصیتی موصوف به کمال زهد بوده و از او فرزندی بجا نمانده و ام سلمه دختر او را محمد بن ابراهیم بن ابراهیم بن الحسن کابین بسته و از او سه پسر به نام محمد و عبدالله و احمد بجا مانده است به این ترتیب اعقاب حضرت امامزاده عبدالعظیم علیه السّلام تنها از دخترش می باشند . 

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش ششم-نگاهی به زندگانی آن حضرت)

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش ششم-نگاهی به زندگانی آن حضرت)


1- معرفی اجمالی بنا بر نقل تاریخ ، چون خواستند جنازه او را غسل دهند ، در جیب لباس او نامه ای یافتند که در آن نام پدران خود را بدین شرح نوشته بود : من ابوالقاسم عبدالعظیم فرزند عبدالله ، فرزند علی ، فرزند حسن ، فرزند زید ، فرزند حسن بن علی بن ابیطالب علیه السّلام هستم . اگر چه از تاریخ دقیق ولادتش اطلاعی در دست نیست ، اما حضرتش قطعاً در زمان امام موسی بن جعفر علیه السّلام حیات داشته است و بنا بر نقلی در سال 173 هجری در مدینه متولد شده است . بنابراین نقل ، آنحضرت ده ساله بوده اند که امام موسی بن جعفر علیه السّلام از دنیا رفته اند . پس ذکر ولادت اودر سال 202 هجری غیر صحیح است زیرا حضرت عبدالعظیم از هشام بن حکم روایت نقل کرده و محضر امام رضا علیه السّلام را نیز درک نموده است ، در حالی که هشام در سال 198 و حضرت رضا علیه السّلام در سال 203 رحلت کرده اند . حضرت عبدالعظیم ظاهراً فقط یک پسر و یک دختر داشته اند که نام آن ها محمد و ام سلمه بوده است . و قبر محمد در یک فرسخی سامراء واقع و به بروز کرامات معروف است . 2- فضائل و کرامات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را کرامات بسیاری است ، صرفنظر از آنچه پس از وفات او در اثر توسل به مرقد شریفش تحقق یافته ، از ناحیه ائمه اطهار نیز مناقب و فضائل بسیاری در رابطه با وجود گرانقدرش منقول است که ذیلاً فقط به قسمت دوم بحث ، اشاره ای مختصر می کنیم . از فضائل بسیار روشن و بارز او میتوان بدین نکته اشاره داشت که آن حضرت به محضر سه نفر ازائمه معصومین علیهم السلام شرفیاب شده و از آن بزرگواران نقل حدیث کرده است ، یعنی محضر مبارک حضرت رضا ، امام جواد، و حضرت هادی علیهم السلام را درک کرده ، و شدیداً مورد مهر و علاقه و محل اعتماد و اطمینان آنان بوده است . حضرت آنگونه که قبلاً ذکرش گذشت تا حدود ده سالگی در زمان امام موسی بن جعفرعلیه السّلام می زیسته و قطعاً شرفیاب محضر مبارکش شده است ، اگر چه در سنینی نبوده که بتواند از آن حضرت نقل حدیث کرده باشد . قطعاً این فضیلت بزرگ را همه کس دارا نیست و سعادتی بزرک و زمینه ای آماده و استعداد روحی کافی برای این مهم لازم است که در آن جناب وجود داشته است . از فضائل دیگر او به این حدیث می توان استناد نمود که ابوحامد رازی گفت : خدمت امام هادی علیه السّلام رسیدم و از آن حضرت مسائلی پرسیدم . هنگامی که اراده کردم از محضر مقدسش بیرون شوم فرمود : هرگاه مشکلاتی برایت پیش آمد کرد ، آن ها را از عبدالعظیم حسنی بپرس ، و سلام مرا هم به او برسان . و این خود حاکی از شدت اعتماد و اطمینان و محبت حضرت هادی به آن جناب است . یکی دیگر از ابعاد شخصیتی وی ، تسلیم بودن محض در برابر ائمه بزرگوار است . بروز و تجلی این روحیه ستودنی است ، حدیث عرض دین او است و آن بدین شرح است که: حضرت عبدالعظیم به محضر مبارک امام هادی علیه السّلام مشرف شد و در حالی که در سنین بالای عمر قرار داشت عقائد خود را به طور کامل اظهار نمود تا موارد اشکالی اگر در آن ها وجود دارد از ناحیه آن حضرت مورد اصلاح و تصحیح قرار گیرد . جالب آن که حضرت هادی علیه السّلام پس از استماع عقائد او ، مدالی ارزشمند به او عنایت کرد و درباره او چنین فرمود : تو از دوستان (وپیروان ) حقیقی ما هستی . دیگر از تجلیات شخصیت بزرگوار آن جناب این که اکثر علمای شیعه که از او روایت نقل کرده اند . به محل اعتماد بودنش تصریح داشته . او را ثقه دانسته وروایاتش را کاملاً پذیرفته اند . مرحوم محدث نوری (ره) نقل کرده که صاحب بن عباد در سال 516 هجری رساله ای درباره حضرت عبدالعظیم به رشته تحریر درآورده و در آن رساله در فضائل او چنین آورده است : او صاحب ورع و تقوی و پرهیزکاری و دارای مذهب درست بود . از اهل عبادت و معروف به امانت و درستکاری و راستگویی بود . به مسائل دین و احکام قرآن به خوبی آشنا بود ، و حقایق دینی را درک می کرد . او احادیث بسیاری از امام جود و امام هادی علیهم السلام روایت کرده ، وآن دو بزرگوار نامه ها و توقیعاتی برای او نوشته اند . در حدیث است که حضرت امام عسکری علیه السّلام فرمودند : اگر عبدالعظیم نبود می گفتم که هر آینه علی بن حسن بن زید بن حسن فرزندی از خود باقی نگذاشته است . آن جناب دارای تألیفاتی نیز بوده است که مرحوم نجاشی کتابی درباره خطبه های امیرالمؤمنین علیه السّلام ، و صاحب بن عباد کتابی به نام (یوم و لیله ) از او نقل کرده اند . 3- در شهرری این سؤال همیشه مطرح بوده که بای چه حضرت عبدالعظیم که در مدینه منوره زاده شد و در آنجا سکونت داشت ، به شهرری هجرت کرد و در آنجا زیست و در همانجا رحلت کرد . در پاسخ این سؤال باید گفت که چون امام هادی علیه السّلام شدیداً تحت کنترل و مراقبت عمال خلیفه عباسی بود ، و حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با آن حضرت رفت و آمد داشت مورد علاقه آن امام بود ، ان جناب نیز تحت تعقیب دستگاه قرار گرفت و پیوسته از ترس خلیفه در حال فرار و عبور در شهرهای مختلف بود ، تا این که بالاخره وارد شهر ری گردید ، و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد . وی در آن زیرزمین که مخفیگاهش بود روزها را روزه می داشت و شبها را به نماز می پرداخت . او گاهی از آن منزل مخفیانه بیرون آمده ، و قبر حضرت حمزه (که در مقابل قبر آن حضرت واقع است ) را زیارت می کرد و می فرمود : این قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفرعلیه السّلام است . شیعیان شهرری که از وجود آن جناب در شهر خود مطلع شده بودند و از عظمت مقام و علو درجه او آگاه بودند ، به طور پنهانی با او رفت و آمد داشتند و مسائل شرعی و احکام دین خود را از او می پرسیدند ، و از وجود او بهره می بردند . 4- رحلت شبی حضرت رسول (ص) در عالم رؤیا به یکی از شیعیان آن دیار فرمود که مردی از فرزندان من که در کوی بردگان اقامت دارد از دنیا می رود ، شما او را نزدیک درخت سیبی که در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب است دفن کنید و سپس با دست مبارک آن محل را به او نشان دادند . آن شخص از خواب بیدار شد و تصمیم گرفت آن زمین را از صاحبش خریداری کند . صاحب باغ گفت من نیز چنین خوابی دیده ام و تصمیم دارم این باغ رابرای دفن مردگان سادات و شیعیان وقف کنم و چنان نیز کرد . بعضی گفته اند که از تاریخ وفات او اطلاعی در دست نیست ولی قدر مسلم آن است که در زمان امام هادی علیه السّلام وفات کرده است . ولی بعضی دیگر در تاریخ وفات آن جناب نتیجه تحقیق را چنین دانسته اند که او در 15 شوال سال 252 هجری رحلت کرده است . بنابراین نقل ، آن جناب ده ساله بوده اند که امام موسی بن جعفر علیه السّلام از دنیا رفته اند ، یعنی تمامی زمان امام هشتم و نهم و امام دهم را درک کرده و دو سال قبل از شهادت حضرت هادی علیه السّلام رحلت کرده اند . بعضی نیز نقل کرده اند که آن حضرت به مرگ طبیعی ازدنیا نرفت بلکه دشمنان او را به طور زنده ، در همین محلی که فعلاً قبر آن بزرگوار قرار دارد در زیر خاک مدفون ساختند .


 5- ثواب زیارت زیارت قبور ائمه و اولاد بزرگوار آن ها و بلکه زیارت قبور مؤمنین عموماً دارای اجر و پاداش بسیار است و در روایات متعددی بدان تصریح شده است . در مورد زیارت حضرت عبدالعظیم نیز روایات متعددی نقل شده که در این بخش از گفتار به برخی از آن ها اشاره می رودد . در حدیث است که مردی از اهل ری خدمت حضرت هادی علیه السّلام رسید . حضرت به او فرمودند : کجا بودی و از کجا آمده ای ؟ عرض کرد به زیارت حضرت سیدالشهداء رفته بودم . حضرت فرمود : آگاه باش اگر عبدالعظیم حسنی را که در شهر شما مدفون است زیارت می کردی مثل این بود که امام حسین علیه السّلام را زیارت کرده باشی . علامه بزرگوار امینی در ذیل این حدیث فرموده که این روایت نشانگر آن است که راوی نسبت به حضرت عبدالعظیم بی اعتنا بوده و به زیارت وی میل و رغبتی نداشته است و غرض حضرت هادی علیه السّلام از ذکر این مطلب آن بود که او را نسبت به مقام و عظمت حضرت عبالعظیم آگاه گرداند . و بالاخره در حدیث دیگری آمده است : هر کس که حضرت عبدالعظیم حسنی رادر ری زیارت کند به بهشت داخل خواهد شد . امید است خدای بزرگ توفیق درک مقام والای ائمه اطهار و اولاد امجاد آن بزرگواران را به ما کرامت فرماید

زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش پنجم-شرح حال حضرت عبدالعظیم)

شرح حال حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام


حضرت عبدالعظیم که نسبش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السّلام منتهی می شود ، از بزرگان علما و محدثین و زهاد و عباد و صاحب ورع و تقوی . و از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی علیه السّلام بوده و از آن بزرگواران نقل حدیث کرده است و از اخباری که درباره وی وارد شده، استفاده می شود که وی مورد مهر و علاقه و محل اعتماد و اطمینان ائمه اطهار علیه السّلام بوده است . از مطالعه تاریخ زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی این مطلب روشن است که او نسبت به ائمه زمان خود اخلاص و اعتقاد کاملی داشته است وی در عصر خود دارای موقعیت عظیمی بوده و با عده زیادی از اصحاب حضرت صادق وکاظم و رضا علیهم السلام آمیزش داشته ، مانند : هشام بن حکم ، ابن ابی عمیر ، علی بن جعفر ، و حسن بن محبوب ، که از مشایخ او هستند . علمای رجال و فقهای بزرگ شیعه حضرت عبدالعظیم را در کتب خود توصیف و توئیق کرده اند و همگان او را به خلوص عقیده و صفای باطن و اعتقاد صحیح ستوده اند . و در کتاب روح و ریحان از سید مرتضی علم الهدی درباره حضرت عبدالعظیم نقل کرده که وی گفت : حکایت معروف – مقصود عرض دین است – از سید زاهد عالم با ورع عبدالعظیم بن عبدالله حسنی که از بزرگان علما و سادات جلیل القدر بوده ، مشهور و قبر وی در شهر ری به مشهد شجره معروف می باشد وی حضور حضرت جواد و هادی و عسکری علیه السّلام رسیده و از آن بزرگواران روایت می کند و علمای امامیه از اخبار و روایات او استفاده نموده اند . محدث معروف قرن اخیر مرحوم حاج میرزا حسن نوری در خاتمه مستدرک الوسائل نوشته : عبدالعظیم حسنی از سادات بزرگوار است ما اکتفاء می کنیم در شرح حال او به رساله ای که صاحب بن عباد (326-385 ه ) درباره او نوشته و گفتار او را درباره عبدالعظیم نقل می کنیم .ابوالقاسم اسماعیل بن عباد معروف به صاحب که از نوادر روزگار و بزرگان زمان خود بود و وزارت مؤید الدوله و فخرالدوله بویهی را به عهده داشت ، در رساله خود درباره حضرت عبدالعظیم می نویسد: از من نسب عبدالعظیم حسنی را که در مقبره شجره مدفون است ، پرسیدی و خواستی که تو را از حالات و عقاید و علم و دانش و فضل و کمال و زهد و ورع او مطلع کنم . من اکنون به توفیق الهی به طور اختصار درباره او مطالبی را یادآور می شوم . وی ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابیطالب علیه السّلام است او صاحب ورع و تقوی و مذهب درست و روش صحیح بود .

 و دارای اعتقاد پاک و از اهل عبادت به شمار می رفت و معروف به امانت و درستکاری و راستگویی و صداقت بود . عبدالعظیم در امور دین آگاه و مطلع و به مسائل مذهبی و احکام قرآن به خوبی آشنا بوده و حقایق دینی را به خوبی درک می کرد و به عدل و توحید که مذهب اهل حق است ، اعتقاد داشت از حضرت جواد و امام هادی علیهماالسلام احادیث زیادی روایت کرده است و آن دو بزرگوار نامه ها و توقیعاتی برای او نوشته اند او از گروهی از اصحاب حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا علیهم السلام حدیث نموده است . عبدالعظیم حسنی کتب و تألیفاتی هم دارد که از آن جمله کتابی است که به یوم و لیله نام گذاری کرده است ، عده ای از بزرگان شیعه و مشایخ حدیث از وی اخذ حدیث کرده اند که از جمله آن ها احمد بن ابی عبدالله برقی و ابوتراب رویانی هستند . عبدالعظیم از حاکم زمان خویش بیمناک بود و با بیم و هراس آواره شهرها بود خود را قاصد و پیک حاکم به مردم معرفی می کرد ، در این هنگام که او را در شهرها از ترس عمّال خلیفه وقت در سیر و حرکت بود ، وارد شهر ری شد و در محله ساربانان به منزل یکی از شیعیان در سکه الموالی ساکن گردید روزها در سرداب این منزل به سر می برد و شبها را به نماز و روزها را به روزه می گذرانید . در این موقع که در این خانه مخفی بود ، گاهی به طور ناشناس از خانه خارج می شد و قبری را که اکنون در مقابل قبر او قرار گرفته زیارت می کرد و در بین آن منزل و قبر نیز راهی فاصله شده بود ، وی اظهار می داشت که این قبر متعلق به یکی از فرزندان موسی بن جعفر علیهماالسلام است . صاحب بن عباد می گوید : در این هنگام خبر ورود عبدالعظیم حسنی به گوش شیعیان رسید و دوستان و محبان اهل بیت از ورود او آگاه گردیدند ، اکثر آن ها با او آشنا شدند و رفت و آمد کردند در این موقع یکی از شیعیان در خواب دید که گویا حضرت رسول به او می فرماید : مردی ازخانواده ام فردا در سکه الموالی از دنیا خواهد رفت و در باغ عبدالجبار نزدیک درخت سیب دفن خواهد شد . این شخص پس از این که از خواب بیدار شد به طرف صاحب باغ رفت ، تا از وی خریداری کند ، هنگامی که جریان خواب را با او در میان گذاشت و قصد خود را به او گفت . صاحب باغ ئ درخت سیب اظهار داشت : من هم چنین خوابی دیده ام اکنون این باغ را برای سادات و شیعیان وقف کرده ام تا آن ها اموات خود را در آنجا دفن نمایند ، پس از این ، حضرت عبدالعظیم از دنیا رفت و در آن باغ دفن شد . صاحب بن عباد می افزاید : مردی از اهل ری خدمت امام هادی علیه السّلام رسید و حضرت به او فرمود : در کجا بودی و از کجا آمدی ؟ عرض کرد : به زیارت حضرت سیدالشهداءعلیه السّلام رفته بودم ، حضرت فرمود : بدان که اگر عبدالعظیم حسنی را که در شهر شما مدفون است زیارت می کردی ، مثل این بود که حضرت امام حسین علیه السّلام را زیارت کرده باشی . ابوتراب رویانی گوید : از ابوحماد رازی شنیدم می گفت : بر حضرت علی بن محمد(ص) در سرّ من رأی وارد شدم از آن حضرت مسائلی را که مربوط به حلال و حرام بود ، پرسیدم آن بزرگوار هم جواب سؤالات مرا فرمود، هنگامی که خواستم از محضرش مرخص گردم فرمود : ای ابوحماد هرگاه مسأله مشکلی برایت پیش آمد آن را از عبدالعظیم حسنی سؤال کن و سلام مرا به او برسان . صاحب بن عباد (ره) پس از این ، روایاتی را که از عبدالعظیم درباره توحید وارد شده ، نقل کرده است . مرحوم علامه مجلسی در کتاب (هدیه الزائرین) می نویسد : از مزارات مشهور و معروف مرقد منور امامزاده واجب التعظیم عبدالعظیم بن عبدالله حسنی است . نسب آن حضرت به چهار پشت به حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام می رسد ، او از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زهاد و عبا بوده و از اصحاب امام محمدتقی و امام علی النقی است و نهایت توسل و انقطاع به خدمت ایشان داشته و احادیث زیادی از آن ها روایت کرده و قبر شریفش در ری معلوم و مشهور است