زندگی نامه کامل حضرت عبدالعظیم(بخش نهم-تاریخ ری و شخصیت ایشان)

ری ، پیش از طلوع (خورشید درخشان اسلام ، سرزمین پهناوری در میان کویر خشک و لم یزرع ) مرکزی و کوههای برهنه شمال ایران بوده که در حقیقت راه ارتباطی شرق ایران را به غرب پیوند می داده است . اوستا ، ری را دوازدهمین شهر مقدسی که اهورمزدا آفریده یاد کرده است و برخی عقیده دارند به علت مولد زردشت پیامبر ، آن را (راکازردشت) نامیده بودند . به طوری که در آن زمان طبقات چهارگانه کیش بانان ، جنگاوران ، کشت کاران و بازرگانان در این شهر آباد زندگی می کردند .ری پس از حمله اسکندر در سال 330 پیش از میلاد شکوه و جلال گذشته خود را از دست داد و دیه های آباد این خطه رو به ویرانی نهاد تا این که (سلوکوس) یکی از جانشینان اسکندر(317-280 ق-م) برای تجدید مجد و عظمت گذشته آن دامن همت به کمر زد و خرابه های ری را آباد و آن را به نام (اروپوس) که نام زادگاهش در مقدونیه بود نام گذاری کرد . (سلوکوس) در اطراف ری شهرهای تازه ای به نام (لاودکیا) و (آپامیا) بنا نهاد تا مقدونیانی که به ایران آمده بودند در این شهرها سکونت کنند و پس از چندی مجموعه این شهرها را ( ارساکیا) نامید . ری ، در زمان سلطنت شاهان ساسانی به اوج عظمت و شکوه گذشته خود رسید و از سال 500 تا 553 میلادی عده ای از ایرانیان که به کیش و آیین زردشت گرویده بودند به دین مسیح درآمدند و ری مقر اساقفه و مرکز تبلیغ آیین مسیح در ایران درآمد . در سال 641 میلادی یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی که تلاشهای وی در حراست و نگهداری مرزهای ایران بی نتیجه ماند ، ری را در آتش آشوب و شورش تازیان رها کرد و به سوی سرنوشت خویش گریخت . پس از حمله اعراب (نعیم بن مقرن) سردار تازی به کیفر پایداری مردانه ایرانیان ، ری را در سال 22 هجری ویران ساخت و پس از او (سعدبن ابی وقاص) در سال 25 هجری به منظور خاموش کردن آتش آشوب ، دیگر بار بر ویرانی آن افزود تا این که بعد از حدود نیم قرن ، ری چهره تازه ای به خود گرفت و آبادی از دست رفته را سال 141 هجری در زمان مهدی عباسی پسر و ولیعهد منصور دوانقی که والی آن سرزمین بود بازیافت و چنان با سرعت رو به آبادی رفت که هارون الرشید زندگی در ری را آرزو می کرد . ری تا سال 250 هجری (865 میلادی) همچنان آباد باقی ماند ولی جنگ و ستیز میان زیدیه و طاهریه از یک طرف و زیدیه و خلفای بغداد از طرف دیگر ری را به ویرانی کشاند و در عهد سامانیان و دیلمیان بر اثر نابسامانیهای زمان و جنگها و کشمکش های حکمرانان ، ری روزی آباد و دیگر روز به ویرانی می رفت . درسال 427 هجری (1043میلادی) که راه ری به روی غزنویان باز شد بسیاری از مردم این سرزمین در جنگها کشته و شهر ویران تر از گذشته شد و آنچه از کتب علوم و فلسفه و نجوم بود به باد یغما رفت ، در سال 434 هجری دوره سلجوقیان و سپس در سال 590 هجری در دوره خوارزمشاهیان ، ری همچنان در آتش ناامنی و آشوب می سوخت و همچنین در تاخت و تاز مغول آنچنان ویران شد که دیگر روی آبادی به خود ندید . از آن پس ورامین که از توابع ری شمرده می شد مرکز اداری حکومت مغول گشت و آن شهری که اصطخری درباره آن گوید (پس از بغداد شهری آبادتر از ری در مشرق نبوده و درازا و پهنای آن یک فرسنگ و نیم در یک فرسنگ و نیم بوده و دیه های آن هر یک بزرگتر از شهر بوده) کارش بدانجا رسید که تیمور بی هیچ گونه مقاومتی بر آن دست یافت و آن را از مردم و آبادی تهی کرد. این فراز و نشیب ها در تاریخ شهری به قدمت تاریخ ، همچنان ادامه داشت تا به زمان حاضر پیوست و حتی در گذشته ای نه چندان دور در کتب درسی می خواندیم که ( خرابه های ری نزدیک تهران است ).

 اما امروز درپرتو عنایات امامزاده واجب التعظیم حضرت شاهزاده عبدالعظیم و امامزاده حمزه علیه السّلام و توجهات مخصوص مسئولان امور آستان مبارکشان ، پراکندگیهای گذشته در عصر رستاخیز به یکپارچگی مبدل گشته و عشاق بارگاه قدسی برای درک فیض بیشتر به آبادانی این درگاه عالیجاه همت گمارده اند تا آنجا دیگر بار ری مجد و عظمت خود را باز یافته و به صورت شهری باشکوه و زیبا در جنوب تهران ، پایتخت کشور ایران خودنمایی می کند . همچنین ایجاد پالایشگاه نفت در جنوب شهر ری به عنوان یک پدیده صنعتی ، ری را علاوه بر جنبه های ملی و مذهبی به سوی یک شهر صنعتی گرایش داده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد