چرا حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مورد علاقه واقع شده ؟
علّت این که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مورد علاقه و محبّت حضرات ائمه معصومین علیهم السّلام واقع گردیده و از طرف آن بزرگواران نسبت به وی تجلیل شده ، این است که وی در مقابل آن حضرات از خود رای و عقیده نداشته ، و در کلیّه مسائل تابع نظریات و اوامر آنها بوده است .
حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از سادات حسنی است ، آباء و اجداد او چه در زمان بنی امیه و چه در زمان بنی عبّاس با آنها مماشات و زندگی میکردند ، مثلاً جدّ او حسن ابن زید بطوریکه نوشته اند از طرف منصور خلیفه عبّاسی حاکم مدینه بود ، و مدّت پنج سال این مقام را برای خود نگه داشت .
سادات بنی حسن همواره با حضرات باقر و صادق و کاظم علیهم السّلام اختلاف داشتند آنها میخواستند قیام کنند و خلافت را در دست گیرند ، و چون ائمه علیهم السّلام با آنها موافقت نداشتند ، و خروج آنها را تجویز نمیکردند ، از این جهت همیشه موجبات ناراحتی آن حضرات را فراهم میکردند .
موقعی که بنی هاشم و بنی عبّاس در ابواء جمع شدند، و راجع به امر خلافت به بحث و مشاوره پرداختند ، در این موقع عبدالله بن حسن گفت : تا جعفر بن محمّد نیاید و با شما بیعت نکند این موضوع انجام نخواهد گرفت ، پس از این قرار شد که از آن حضرت دعوت کنند تا در این مجلس شرکت کند ، حضرت صادق علیه السّلام در آن اجتماع شرکت کرد ، و به آنها فرمود : این بیعت به آخر نخواهد رسید و محمّد بن عبدالله هرگز خلیفه نخواهد شد ، و در صحیفه ای که اکنون در نزد ما موجود است اسمی از ایشان نیست .
در این هنگام اختلافات و ناراحتی هائی در این مجلس پیش آمد و گفتارهائی رد و بدل شد که اکنون جای بحث آنها نیست و عبدالله مطالبی را به زبان راند که محلّ بیان آنها نمیباشد ، مقداری از مذاکرات این مجلس را مرحوم کلینی در کافی – کتاب الحجة باب مایفرق بین المحق و المبطل فی امر الامامة – نقل نموده . در زمان موسی بن جعفر علیه السّلام هم جمعی از سادات بنی حسن بعلّت ظلمی که از طرف حکومت غاصب به آنان شده بود قیام کردند ، حضرت موسی علیه السّلام با این قیام موافق نبود ، آنها با سخنان آن جناب موافقت نکردند ، و با دولت ستمگر و عمال او جنگ کردند و عدّه ای در جنگ کشته شدند ، جماعتی را نیز بذلت و خواری به زندان بردند .