شکسته بال و پری ز آشیانه میبردند/ تن ضعیف غریبانه شبانه میبردند
جنازه ای که همه انبیاء قربانش/ چه شد که هفت نفرمخفیانه میبردند
****
ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم
محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم
یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است
دلسوخته عمر کم فاطمه هستیم
****
امشب دل سنگ کوچه ها میگرید/ یک شهر،خموش و بیصدا میگرید
تشییع جنازه غریب زهراست/ تابوت بحال مرتضی میگرید****
غم مخور یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته
مهدیت با کوثر دارو و درمان خواهد آمد
****هرچه باشد من نمک پرورده ام / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه بی حاصل است / فاطمه حلال صدها مشکل است . . .****
الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا / غروب غربت مادر سفر بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع / به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا****
فرزند آن بشکسته پهلو خواهد آمد / با رمز یاالله و یا هو خواهد آمد
والفجر یعنی شیعیان وقتی نمانده / با ذو الجناح و ذوالفقار، او خواهد آمد****
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود / روی کبود زهرا (سلام الله علیها) اجر نبوتش بود؟****
هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست . . .****
در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند / ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند . . .
****
سوز دل سیاهم دیگر اثر ندارد / بس که گناه کردم اشکم ثمر ندارد
ای کاش قبل مردن یار از سفر بیاید / او عزم انتقام زهرا مگر ندارد . . .****
چرا شب غم ما را سحر نمی آید / چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
عزیز فاطمه! یکدم بیا به محفل ما / مگر به مجلس مادر، پسر نمی آید . . .****
تو را از جان و دل باشم خریدار / بیا ای یوسف زهرا به بازار
بیا و انتقام مادر خویش / بگیر از دشمن بد اختر خویش
از آنهایی که حقش غصب کردند / عدو را جای حیدر نصب کردند****
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات****
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری؟
چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حوراء؟
هنوز از رحلت ختم رسل نگذشته ایامی!
نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا!
****
دل خورشید محک داشت؟ نداشت! یا به او آینه شک داشت؟ نداشت! آسمانی که فلک می بخشید احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت! غیر دیوار و در و آوارش ، شانه ی وحی کمک داشت؟ نداشت! مردم شهر به هم می گفتند در این خانه ترک داشت؟ نداشت! شب شد و آینه ی ماه شکست! دست این مرد نمک داشت؟ نداشت! تو بپرس از دل پرخون غمت! چهره ی یاس کتک داشت؟ نداشت! نداشت! نداشت...!
****
از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید****
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هرچه گشتم فاطمه (سلام الله علیها ) آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه (سلام الله علیها ) بی حاصل است
فاطمه (سلام الله علیها ) حلال صدها مشکل است****
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا (سلام الله علیها ) اجر نبوتش بود؟****
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی است
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای ۱۸ ساله است
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است****
دیدم که از پس در پهلوی من شکسته است
فریاد من در آنجا علی علی علی بود
بر روی سینه من با میخ در نوشتند
این جرم گفتن علی علی علی بود
من هم ز خون سینه بر روی در نوشتم
تنها گناه زهرا علی علی علی بود ****
ز آن روزی که سیلی خورد زهرا
سیه شد روزگار اهل معنا
شنیدم ز عارفی که می فرمود
حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا
****
زهرا که شهید گشت بی جرم و گناه
هست از غم او، سینه ی عالم پر آه
ناموس خدا کجا و سیلی خوردن
لا حول و لا قوه الا بالله****
کشته شد محسن آنان که تماشا کردنند
سند تیر به اصغر زدن امضاء کردنند****
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود
ای کاش در سوخته مسمار نداشت****
دل از غم فاطمه توان دارد، نه
و ز تربتِ او کسی نشان دارد، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
****
تا که پرسیدم ز منطق، عشق چیست/در جوابم این چنین گفت و گریست
لیلی ومجنون همه افسانه اند/عشق تفسیری ز زهرا و علیست
****
الا ای چاه یارم را گرفتند /گلم، باغم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی /همه دار و ندارم را گرفتند
****
دل از غم فاطمه توان دارد، نه / و ز تربتِ او کسی نشان دارد، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری/جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
****
دعایی زیر لب دارم شبانه
تو آمین گوی ای ماه یگانه
الهی هیچ مظلومی نبیند
عزیزش را به زیر تازیانه